مادر تهیونگ در اتاقشو زد و گفت:#میشه بیام تو پسرم؟
تهیونگ لبخندی زد و گفت:
_البته که میشه اوما!
مادرش در رو باز کرد و با لبخند اومد تو و گفت:
#تایگر من چیکار میکنه؟
تهیونگ با لبخند رو لبش نزدیک مامانش شد و باهم روی تختش نشستن و گفت:
_داشتم درسمو میخوندم
مادرش تکخندی کرد و دستشو برد لای موهای تهیونگ و بهمشون ریخت و گفت:
#هومم عالیه .. ته میخواستم یه چیزی بگم!
ناخود آگاه اخمی روی صورت تهیونگ نشست و گفت:
_چیشده اوما؟!
مادرش لبخندی زد و گفت:
#نگران نباش عزیزم .. من و یوری(مادر جونگکوک) میخوایم یه هفته ای بریم بوسان
تهیونگ سرشو به عنوان فهمیدن تکون داد و گفت:
_اوهوم باشه
مادرش دستای تهیونگو تو دستاش گرفت و گفت:
#میدونی که تا حالا تنهات نزاشتم یا حداقل همش جونگکوک پیشت بود .. میخوام این چند وقتی که نیستم مواظب خودت باشی و حواست به خودت باشه!
تهیونگ لبخند مطمئنی تحویل مادرش داد و گفت:
_نگران نباش حواسم هست
مادرش لبخندی زد و بوسه ای رو گونه پسرش گذاشت:
#هومم تایگرم دیگه میتونه از پس خودش بربیاد .. البته اگه یکم نامرتب بودنش و کثیف کاریش تو آشپزخونه رو نادیده بگیریم..
تهیونگ نقی زد:
_اومااااا اون یه اتفاق بود! بعدشم کی گفته من نامرتبم .. پسر به این گلی،تروتمیز .. کجا دیدی؟
مادرش خندید و گفت:
#اره میدونم اتفاق بود حالا به دلایلی اون اتفاق تو اشپزخونه افتاد .. اره البته که دیدم اونم هرروز میبینمش
تهیونگ ابرویی بالا انداخت و گفت:
_عه اون پسر با اصطلاح تمیز کیه؟
مادرش قیافه فکر کردن به خودش گرفت و با خنده گفت:
#خب جونگکوک .. اون خیلی منظم و مرتبه و همینطور مودب (خانم کیم زود قضاوت نکن😔😂)
تهیونگ به حالت قهر عقب رفت و به تاج تخت تکیه داد و زانوهاشو بغل کرد و گفت:
_اوهوم باشه خیلی خب
مادرش خندید و رفت جلو و تهیونگو بغل کرد و گفت:
#ایگووووو قهر نکن .. میدونی که من یه تایگر بیشتر ندارم!
ESTÁS LEYENDO
𝐌𝐲 𝐋𝐢𝐭𝐭𝐥𝐞 𝐋𝐨𝐯𝐞|✔︎
Romance🐯My little love🐰 عشق کوچک من🐇🌈 ✺✺✺ 𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆: 𝒌𝒐𝒐𝒌𝒗 𝑺𝒊𝒅𝒆 𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆: 𝒚𝒐𝒐𝒏𝒎𝒊𝒏 𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆: 𝒓𝒐𝒎𝒂𝒏𝒄𝒆_𝒄𝒐𝒎𝒆𝒅𝒚_𝒉𝒚𝒃𝒓𝒊𝒅_𝒇𝒍𝒖𝒇𝒇_𝒔𝒎𝒖𝒕_𝒎𝒑𝒓𝒆𝒈 مهدکودک هایبریدی که جونگکوک کوچولو میاد اونجا و با هایبرید بب...