____شخص سوم_____
عمارت قدیمی و بزرگکیم که حالا به اسم شونو دراومده بود تحت فرمان ترسناکترین برده تربیت شده "کیم" بود. در حالی که جه هیون و کیهیون مشغول پیاده کردن تمام برنامه هایی که برای این عمارت داشتند بودند، هون گوش به زنگ جلوی دفتر رئیس ایستاده بود تا در صورت بوجود اومدن شورشی توسط افراد قدیمیزود اطلاع رسانی کنه؛ اما داخل اتاق کیم، چانگکیون گوشه ای کز کرده بود و شونو اماده باش به جوهان نگاه میکرد.
جوهان با قدمهای اهسته تمام قاب عکسهارو به پایین میکشید و سراغ بعدی میرفت به میز بزرگ کیم نگاهی کرد و بعد از مکث کوتاهی از خیر میز چوبی قدیمی گذشت.با نفرت به در مخفی پشت صندلی سلطنتی نگاه کرد. با برداشتن قدمی به سمت در مخفی تلفن همراهش اونرو متوقف کرد.
نفس عمیقی کشید و به شماره نگاه کرد و بعد از چند ثانیه بالاخره تماس رو وصل کرد و روی اسپیکر گذاشت.
"اوه سلام جوهانا، ببر وحشی ما چطوره؟"
جوهان پوزخندی زد و روی میز بزرگ نشست.
_حرفتو بزن هانسه میدونی که وقت ندارم!
چانگکیون با شنیدن اسم جدیدی سرش رو بالا اورد و مستقیمبه چشمهای جوهان که روش قفل شده بود نگاه کرد.
"عشقت برای امشب یه اتاق وی ای پی رزرو کرده،ازونجا که گفتی بهت خبر بدم تا بالاخره بتونم ریخت نحستو ببینم پس گفتم عجله کنم تا از دستم نریپسر"
لحن حرف زدنپسر چیزیمثل جوهان بود اما با شوخ طبعی بیشتر،خیلی بیشتر!
_دارمراه میوفتم، یه اتاق جدا برای من کنار بزار.
با اتمام حرفشگوشی رو خاموشکرد و داخل جیبش هل داد.
چانگکیون که با شنیدن حرفها نمیتونست جلوی حس حسادتش رو بگیره با نگاه پر حرفی عمیقتر به پسر روبهروش نگاه کرد.جوهان بیسیم کمریش رو برداشت و با قدم برداشتن به سمت در شروعبه گفتن برنامه ها کرد.
_کیهیون، این اتاق آشغال رو به جز میز کوفتیش دستور بده همه چیشو خارج کنن و اتاقکو دست نزنن!
جه هیون،تا شب اطلاعات تک ب تک افراد اینجارو میخوام.همزمان با بازکردن در و برگشتن سریع هون، نفس عمیقی کشید .
_اوننفله هایی که میخوان برای کیمکار کنن، همونکاریو باهاشون بکن که گفتم و مطمئن شو هیچ حرفی از دهنشون در نمیره تا یک ماه براشون مراقب بزار به محض لو دادن خلاصشون کنن.
جوهان با قدمهایی محکم در رو پشت سرش بست و به سمت خروجی عمارت قدم برداشت.
و چانگکیون داخل اتاق در کنار شونو موند، چانگکیونی که کلی سوال داشت و نمیتونست ذهنشو مرتب کنه.به سمت شونو برگشت و با کنجکاوی پرسید
+کجا رفت؟
___گی بار هان/ ساعت ۸ شب___
STAI LEGGENDO
CITY OF WONDER [MONSTA X JOOKYUN]
Fanfiction"اینجا دنبال چی میگردی؟" +یه صدا... "خطرناکه!" . کاپل: جوکیون( جوهان و چانگکیون) شوکی(شونو و کیهیون)