part40

149 35 139
                                    

" هم اکنون سرتیتر خبر‌ها، ساختمان نقره‌ای که سالها در اختیار وزیر کیم جینسوک بود، امروز صبح با تفتیش ستاد مبارزه با مواد مخدر و پیدا شدن سی بسته "ماریجوانا" در هر طبقه تا اطلاع ثانوی توقیف شد. پلیس از ده ساعت گذشته بدنبال وزیر کیم جینسوک است و به محض دستگیری وی، بازجویی از او را شروع خواهند کرد.
دومین خبر امروز..."

فضای اتاق داخل تاریکی فرو رفت. شونو ،کیهیون و جوهان داخل اتاق با چشمانی پر هیجان به صفحه تلوزیون خاموش نگاه میکردند.

شونو پوزخندی زد و سکه‌ خاصی که بین انگشتهاش میچرخوند رو با سرعت بیشتری حرکت داد.

×داره شروع میشه.

کیهیون دستی به جلیقه مشکی رنگش کشید و دستکش چرمی‌اش رو از جیبش دراورد. زبونش رو به ارومی روی لبهاش که به پوزخند ترسناکی مزین شده بود کشید.

~اول منم درسته؟

پسر کوچیکتر ساکت نشسته بود و درحالی که پاهاش رو از میز بزرگش پایین می‌اورد لبخندی زد.

شونو سکه داخل دستش رو با ضربه ارومی روی میز شیشه‌ای مقابلشون انداخت.

سکه چندین دور به دور خودش چرخید و در نهایت به ارومی روی میز بی حرکت موند.

جوهان درحالی که دندونهاش رو به رخ تاریکی اتاق میکشید روی میز بزرگش خم شد و به سکه‌ای که روش ببر بزرگی حکاکی شده بود نگاه کرد.

_اره، اول با خودته!

کیهیون خنده کوتاهی کرد و درحالی که کمربندش رو محکم میکرد ایستاد.اوور کتش رو به ارومی روی شونه‌اش انداخت و چاقوهای ریز و درشتش رو چک کرد. دستکش های چرمش رو دست کرد و نفس عمیقی کشید.

با اتمام کارش سکه‌ای که تفاوتی با سکه شونو نداشت رو بین انگشتهاش گرفت و مقابل صورت دو نفر دیگه گرفت.

~تا شب اینجاس!

و صدای قدمهای محکمش سکوت اتاق رو شکست.
____________

پیرمرد مقابل در عجیب و بزرگ مکانی که به اون"شهرعجایب" میگفتند ایستاده بود.

محافظهاش پشت سر و جلوش ایستاده بودن تا مانع از دید مردم شن.
همه چیز براش در یک لحظه اتفاق افتاد.
شب گذشته درحالی که قصد داشت ساختمون نقره‌ای رو ترک کنه پلیسها به ساختمون وارد شده بودن و در عین ناباوری داخل هر طبقه ساختمانی که خودش هرروز اونروز چک میکرد ماریجوانا پیدا کرده بودن.

تنها کاری که اون لحظه تونست انجام بده فرار کردن به نقطه‌ امنی بود که نداشت.
با دادن عمارت قدیمی به شونو حالا هیچ مکان امنی برای پنهان شدن نداشت.

تنها راهی که داشت فرار از کشور بود اما بدون دخترش نمیتونست از کشوری که اونرو خائن میدونست فرار کنه.

CITY OF WONDER [MONSTA X JOOKYUN]Hikayelerin yaşadığı yer. Şimdi keşfedin