آقای کیم ، اینکه آدم منطقی و جدی ای باشم و شغلم هم پزشکی باشه دلیل نمیشه که اهنگ گوش ندم و رمان نخونم ؛ من علاوه بر پزشک بودن یه دختر هم هستم
و شونه هاشو بالا انداخت.
تهیونگ لباشو کمی جمع کرد و یه لنگه ابروش رو بالا داد و گفت:
اصلا بهت نمیخوره
دختر با چاشنی کمی کلافگی و خشم به تهیونگ گفت:
اولا که عامیانه با من صحبت نکنید ؛ اینجا محل کارمه؛دوما اینکه من مایل نیستم شخصیتم رو به همه نشون بدم و همیشه ظاهر جدی ام رو حفظ میکنم و به کسی اجازه ورود به حریم شخصی ام رو نمیدم.
جیون به سمت جعبه اسباب بازی ها رفت و عروسک ها رو بالای کتابخونه چید و ماگ پر از آبنبات چوبی رو روی میزش گذاشت.
اینا برای چیه ؟
و تهیونگ بعد از پرسیدن این؛دوباره خندید.
جیون با نگاه جدی و کلافه ای رو بهش گفت:
برای بچه هایی هستن که با پدر و مادرشون اینجا میان.
و پوف کلافه ای کشید.
تهیونگ بالاخره از جا بلند شد و به کمد روبرویی اشاره زد وگفت:
تو این قفسه چی میخوای بذاری؟
کتاب های توی اون جعبه.
و جیون با انگشت اشاره اش به سومین جعبه اشاره کرد.تهیونگ به سمت جعبه رفت و کتاب هارو دونه دونه توی قفسه گذاشت.
جیون به سمت گوشیش رفت و اهنگ idol رو پلی کرد و بعد با دستمال تمیزش به سمت تخت گوشه اتاق رفت و روکش خاک گرفته و کثیفش رو برداشت و داخل یکی از جعبه های خالی گذاشت و روبالشی هم متعاقبا دراورد.
تهیونگ با اتمام چیدمان اون قسمت؛دستاشو دوبار بهم زد وگفت:
خب بقیه کتاب ها چی؟
جیون توضیح داد:
اونا رو باید ببرم خونه و تعدادیشون هم میخوام ببخشم ، اگه از اون کتاب های روانشناسی توی اون جعبه خوشت میاد میتونی هر کدوم رو میخوای انتخاب کنی.
تهیونگ در جواب هوم آرومی گفت و کتاب «چگونه با بیمارهایمان رفتار کنیم (برای پزشکان) » رو از توی جعبه برداشت و گفت:
همینو برمیدارم.
دختر به سمت تهیونگ برگشت و کتاب توی دستش رو به سمتش گرفت و گفت:
YOU ARE READING
🏥HEART BEAT HOSPITAL'S LOVE STORY 🏥
Fanfiction[Girlxboy ] [medical] [fluff] [romance] [smut] +18 🏥داستان عاشقانه بیمارستان ضربان قلب🏥 _تو یه مجرمی !! + اره ؛ من خیلی وقته به جرم عاشقی تو بطن قلبت پشت دریچه سینی آئورتی ات زندانی شدم ! 🏩خلاصه🏩 : پارک جی یون،بهترین و جوانترین جراح قلب و ع...