تهیونگ کم کم صورتش رو جلو برد تا لبهای خطی و نرم و صورتی رنگش رو روی لبهای لطیف و وسوسه انگیز جیون قرار بده و ببوسدش؛اما یهو متوجه شد که داره چیکار میکنه ، سریع از جاش بلند شد و به تندی به سرویس بهداشتی پناه برد.دستش رو روی قلبش که تند میزد گذاشت.
"من چم شده؟چرا چرا نمیتونستم جلوی خودمو بگیرم ؟ نزدیک بود ببوسمش و اونو از خودم متنفر کنم."
دستش رو زیر شیر آب سرد برد و مشتش رو پر از آب کرد و به شدت تو صورتش پاشید.
بعد از آروم شدن از سرویس خارج شد و جیمین رو دید.
جیمین دست به سینه جلوی در دستشویی ایستاده بود و گفت:
تهیونگا اگه عاشقشی چرا بهش اعتراف نمیکنی و خودتو خلاص نمیکنی؟
تهیونگ با اخم گفت:
تو از کجا فهمیدی هیونگ؟جیمین توضیح داد:
تمام مدت داشتم از بالا سرت میپاییدمتون ؛ صورتتو خشک کن سرما میخوری ، نچ نچ نچ تو دکتری این چیزا رو من باید بهت بگم.و دستمالشو به دست تهیونگ داد.
تهیونگ گفت:
ممنونم هیونگ.جیمین انگشت کوچیکشو بالا آورد و گفت:
بهم قول بده که بهش میگی!تهیونگ عاهی کشید و گفت:
اما هیونگ اگه ردم کنه و دوستی مونو بهم بزنه چی؟جیمین شونه ای بالا انداخت و گفت:
اشکال نداره اونوقت خیالت راحت میشه یا قبولت میکنه یا هم...بسه هیونگ.
تهیونگ بعد از قطع حرف جیمین؛با بی حوصلگی تمام رفت و روی صندلیش کنار جیون نشست.جیون بالاخره لپ تاپش رو خاموش کرد وبست ؛ کش و قوصی به بدن باریک و ظریفش داد.
تهیونگ تلویزیون روبروش رو روشن کرد و گفت:
جیون چه فیلمی دوست داری ببینیم؟جیون در حالیکه چشماش رو با انگشت شصت و اشاره اش میمالید گفت:
من فیلم نمیبینم و علاقه ای هم ندارم ؛ چشمام خسته اس میخوام کمی آهنگ گوش کنم.
تهیونگ بی خیال جیون شد و گفت:
باشه من میخوام شِزِم ببینم.جیون دکمه رو فشار داد و مهماندار اومد.
جیون گفت:
لطفا برای ایشون اسنک و پاپ کورن بیارید.مهماندار لبخند رو مخش رو زد و گفت:
حتما؛ نوشیدنی میل دارید ؟
YOU ARE READING
🏥HEART BEAT HOSPITAL'S LOVE STORY 🏥
Fanfiction[Girlxboy ] [medical] [fluff] [romance] [smut] +18 🏥داستان عاشقانه بیمارستان ضربان قلب🏥 _تو یه مجرمی !! + اره ؛ من خیلی وقته به جرم عاشقی تو بطن قلبت پشت دریچه سینی آئورتی ات زندانی شدم ! 🏩خلاصه🏩 : پارک جی یون،بهترین و جوانترین جراح قلب و ع...