تهیونگ ممنونی گفت و تست رو گرفت؛به موهای بلند؛لخت؛بلوند جیون اشاره کرد وگفت:
موهای بلندت رو باز بزار اینطوری بیشتر بهت میاد.
جیون لحظه ای شوکه شد؛تهیونگ همین الان درباره موهاش نظر داد؛جیون باورش نمیشد و قلبش هم تحت تاثیر قرار گرفت و شروع به تند تر تپیدن کرد.
جیون با گونه های گل انداخته سرشو با لبخند پایین انداخت وممنونی گفت.
تهیونگ متوجه شد که ناخواسته باعث معذب شدن جیون شده بود؛نیشخندی زد وبعد سعی کرد بحث رو عوض کنه و گفت:
چند وقت قراره بمونیم ؟
جیون یهوسرش رو بالا اورد و بدون تغییری در چهرش گفت:
سه روز یا کمتر؛دو روز.تهیونگ دوباره توجهش به پانسمان سفید دست زخمی جیون جلب شد که کمی کدر و خیس شده بود؛پس پرسید:
پانسمان دستت رو عوض نکردی؟جیون با هول شدگی گفت:
اوه یادم رفت عوضش کنم.
از پشت میز بلند شد و از توی چمدونش بتادین و وسایل لازمش رو بیرون آورد.
توی روشویی سرویس بهداشتی زخمش رو با بتادین شست و بسته گاز استریل رو توسط دندونش باز کرد و روی زخمش گذاشت که تهیونگ هم وارد سرویس شد و گفت:
خودت نمیتونی خوب ببندیش برو بشین تا خودم برات باند پیچیش کنم.
جیون هم مخالفتی نکرد و رفت و لبه تخت نشست.
تهیونگ سمت چپ جیون نشست ، گاز استریل رو برداشت و نگاهی به زخم انداخت و گفت:
خوبه عفونت نکرده.
و دست جیون رو کمی بالا آورد و سرشو خم کرد و بوسه ای کنار زخم دست جیون نشوند.
جیون شکوفه دادن گل ها رو توی وجودش حس کرد و متعجب به تهیونگ نگاه کرد.
تهیونگ که فهمیده بود جیون منتظر یه توضیح منطقیه گفت:
متاسفم تو بخاطر من زخمی شدی ؛ این از هر چیزی توی دنیا برام ارزشمند تره.
جیون لبخندی زد و چیزی نگفت.
تهیونگ بسته باند رو باز کرد و باند رو به دقت دور دست دختر پیچوند و سعی میکرد زیاد محکمش نکنه که دستش درد بگیره.
تهیونگ با لبخند مهربونی به آرومی گفت:
تموم شد خانم جراح شجاع.سرشو پایین انداخت و با خجالت گفت:
ممنون.
YOU ARE READING
🏥HEART BEAT HOSPITAL'S LOVE STORY 🏥
Fanfiction[Girlxboy ] [medical] [fluff] [romance] [smut] +18 🏥داستان عاشقانه بیمارستان ضربان قلب🏥 _تو یه مجرمی !! + اره ؛ من خیلی وقته به جرم عاشقی تو بطن قلبت پشت دریچه سینی آئورتی ات زندانی شدم ! 🏩خلاصه🏩 : پارک جی یون،بهترین و جوانترین جراح قلب و ع...