بعد از یک ساعت تهیونگ گردنش رو چرخشی داد و دستاش رو باز کرد و کشید.
جیون لبخندی زد و گفت:
ممنون ببخشید خسته ات کردم.تهیونگ:
خب بقیش رو بگو.جیون:
تموم شد دکتر کیم.امم دکتر پارک میشه من مقاله اتون رو مطالعه کنم؟
تهیونگ با تردید درخواست کرد.البته خودم میخواستم بهت بدم که بخونیش.
جیون با لبخندی موافقت کرد و ادامه داد:این یه مقاله سی صفحه ای عه.
یه پرینت بگیر و اگه تونستی همش رو تا فردا یه دور بخون.
میدونم راجع به دایسکشن اطلاعاتی داری اما اگه اینو بخونی اطلاعاتت بیشتر میشه و شاید پس فردا لازمت بشه چون پروفسور میکشن بعضی اوقات سطح دستیارام رو هم میسنجه ؛ دو تا دستیار قبلیم هیچ کدوم نتونستن خواسته پروفسور میکشن رو عملی کنن.در ضمن قرار نیست دستیارم معرفی بشی !
تو قراره همراهم باشی.تهیونگ با خنده گفت:
اوه نمیدونستم فکر میکردم قراره نقش دستیارت رو بازی کنم.جیون با اخم کوچیکی گفت:
نه ! به هیچ وجه .
من همچین کاری انجام نمیدم این در شأن شما نیست.
اما احتمالات رو در نظر بگیرید شاید پروفسور خواست شما هم کمی توضیح بدید.تهیونگ لبخندی زد و گفت:
حتما دکتر پارک ؛ خب اینم از پرینت.و دسته ای از برگه ها رو توی دستش گرفت و از روی صندلی بلند شد و گفت:
ممنونم دکتر پارک اگه امری نیست من برم.
جیون:
بلیطتون یادتون نره دکتر کیم.اوه داشت یادم میرفت.
و بلیط رو از روی میز برداشت.۴۰دقیقه قبل از پرواز فرودگاه باش.
جیون گفت و دکتر کیم بیرون رفت.دکتر پارک لباسش رو عوض کرد؛ لپ تاپش رو برداشت و توی کیف مخصوصش گذاشت و با دست راستش نگه داشت.
از بیمارستان بیرون زد و ایستاد تا تاکسی بگیره ؛حوصله پیاده روی نداشت چون میتونست خسته اش کنه و به کاراش نرسه.
یه دوش آب گرم گرفت وچمدونش رو از توی کمدش بیرون کشید و لباس ها وسایل مورد نیازش رو توش جا داد.
حتی گوشی پزشکیش رو هم گذاشت؛به قول خودش فقط محض احتیاط !
خودش هم نمیدونست برای چی و به کارش هم نمیومد !
YOU ARE READING
🏥HEART BEAT HOSPITAL'S LOVE STORY 🏥
Fanfiction[Girlxboy ] [medical] [fluff] [romance] [smut] +18 🏥داستان عاشقانه بیمارستان ضربان قلب🏥 _تو یه مجرمی !! + اره ؛ من خیلی وقته به جرم عاشقی تو بطن قلبت پشت دریچه سینی آئورتی ات زندانی شدم ! 🏩خلاصه🏩 : پارک جی یون،بهترین و جوانترین جراح قلب و ع...