روز بعد Heart beat hospital 🏥
دکتر پارک ویزیت بیماراش رو همراه شینهه تموم کرد که همون لحظه کسی در زد و مجوز رو صادر کرد:
بفرمایید داخل.
ودکتر کیم وارد اتاق شد و شینهه بعد از احترام گذاشتن از اتاق خارج شد.
جیون ابرویی بالا داد و لبخندی زد:
سلام دکتر کیم چه خبر ؟!سلام خسته نباشی دکتر پارک.
و لبخندی به چهره دکتر روبروش پاشیدتهیونگ گفت:
راستی ممنون بابت کمکت جیون ازش خلاص شدمجیون با تعجب گفت:
واقعا؟!تهیونگ دستشو به میز دکتر پارک تکیه داد و گفت:
اره راهکار هات جواب داد.جیون:
عالیه ! خوشحالم تونستم کمکی کنم.تهیونگ:
نظرت چیه بخاطر جبران لطفت بعد از کار باهم بریم جایی؟جیون:
کجا؟
تهیونگ گفت:
سورپرایزه.
و چشمکی زد.جیون که کنجکاو شده بود ابرو هاشو بالا داد و گفت:
باشه قبوله!
خب حالا که هردومون وقتمون آزاده چطوره یکم درباره دیشب صحبت کنی؟تهیونگ :
باشه میگم نونا ، اما نه با تمام جزئیات چون کلی طول میکشه تا بخوام تعریفش کنم.جیون گفت:
باشه مشکلی نیست.تهیونگ توضیح داد:
خب، رفتم و تو بار نشستم و با بارمن هماهنگ کردم که چه نوع نوشیدنی بهم بده.
جی وو با ده دیقیقه تاخیر رسید و تا منو دید با غر غر گفت:
اَه اوپا چرا بار میتونستیم بریم سینما.و منم در جواب گفتم:
همینه که هست و اخم غلیظی کردم که خیلی ترسید.
(سخن نویسنده : رید به طور فجیع)هیچی نگفت ؛ همینطوری داشتم مینوشیدم که دستمو گرفت و گفت:
اوپا انقدر نخور مست میشیو من گفتم: به تو هیچ ربطی نداره و نمیتونی تو کارای من دخالت کنی اینو از همین الان بهت میگم که بدونی.
جی وو گفت:
اما تو دوست پسرمی!و منم همون موقع چیزای تو اون برگه رو عملی کردم و البته که قبل از اینکه دست بکار بشم فرار کرد و رابطه نداشته امونو بهم زد.
تهیونگ در پایان صحبت هاش خندید که باعث شد جیون هم بخنده.
لبخندات خیلی قشنگه منو وادار به خندیدن میکنه جیون گفت و لبخندی زد.
YOU ARE READING
🏥HEART BEAT HOSPITAL'S LOVE STORY 🏥
Fanfiction[Girlxboy ] [medical] [fluff] [romance] [smut] +18 🏥داستان عاشقانه بیمارستان ضربان قلب🏥 _تو یه مجرمی !! + اره ؛ من خیلی وقته به جرم عاشقی تو بطن قلبت پشت دریچه سینی آئورتی ات زندانی شدم ! 🏩خلاصه🏩 : پارک جی یون،بهترین و جوانترین جراح قلب و ع...