Part 13

1.2K 145 44
                                    

روز بعد Heart beat hospital 🏥

دکتر پارک ویزیت بیماراش رو همراه شینهه تموم کرد که همون لحظه کسی در زد و مجوز رو صادر کرد:

بفرمایید داخل.

ودکتر کیم وارد اتاق شد و شینهه بعد از احترام گذاشتن از اتاق خارج شد.

جیون ابرویی بالا داد و لبخندی زد:
سلام دکتر کیم چه خبر ؟!

سلام خسته نباشی دکتر پارک.
و لبخندی به چهره دکتر روبروش پاشید

تهیونگ گفت:
راستی ممنون بابت کمکت جیون ازش خلاص شدم

جیون با تعجب گفت:
واقعا؟!

تهیونگ دستشو به میز دکتر پارک تکیه داد و گفت:
اره راهکار هات جواب داد.

جیون:
عالیه ! خوشحالم تونستم کمکی کنم.

تهیونگ:
نظرت چیه بخاطر جبران لطفت بعد از کار باهم بریم جایی؟

جیون:
کجا؟
تهیونگ گفت:
سورپرایزه.
و چشمکی زد.

جیون که کنجکاو شده بود ابرو هاشو بالا داد و گفت:

باشه قبوله!
خب حالا که هردومون وقتمون آزاده چطوره یکم درباره دیشب صحبت کنی؟

تهیونگ :
باشه میگم نونا ، اما نه با تمام جزئیات چون کلی طول میکشه تا بخوام تعریفش کنم.

جیون گفت:
باشه مشکلی نیست.

تهیونگ توضیح داد:
خب، رفتم و تو بار نشستم و با بارمن هماهنگ کردم که چه نوع نوشیدنی بهم بده.
جی وو با ده دیقیقه تاخیر رسید و تا منو دید با غر غر گفت:
اَه اوپا چرا بار میتونستیم بریم سینما.

و منم در جواب گفتم:
همینه که هست و اخم غلیظی کردم که خیلی ترسید.
(سخن نویسنده : رید به طور فجیع)

هیچی نگفت ؛ همینطوری داشتم مینوشیدم که دستمو گرفت و گفت:
اوپا انقدر نخور مست میشی‌

و من گفتم: به تو هیچ ربطی نداره و نمیتونی تو کارای من دخالت کنی اینو از همین الان بهت میگم که بدونی.

جی وو گفت:
اما تو دوست پسرمی!

و منم همون موقع چیزای تو اون برگه رو عملی کردم و البته که قبل از اینکه دست بکار بشم فرار کرد و رابطه نداشته امونو بهم زد.

تهیونگ در پایان صحبت هاش خندید که باعث شد جیون هم بخنده.

لبخندات خیلی قشنگه منو وادار به خندیدن میکنه جیون گفت و لبخندی زد.

🏥HEART BEAT HOSPITAL'S LOVE STORY 🏥Where stories live. Discover now