Seven

293 88 77
                                    

دو روی یک سکه است؛

شیر

خط

شیر

خط

سامر

هری

زندگی دو روی یک سکه است؛
از کجا بفهمم کدومشونه؟

اگه حق با زین باشه چی؟
اگه اون، فقط کتاب سامر باشه که اونجا جا مونده و هیچ ربطی به فرومن نداشته باشه چی ؟
....
اگه ... اگه ... اگه....
یه دنیای پر از شک،
پر از گیجی...

پر از حس " نمیدونم از کدوم طرف باید برم "
پر از تاریکی؛

امید، گره ایست...
برای نیفتادن...

وقتی تو تاریکی مطلقی، امید اون تنها باریکه ی نور که تو رو جلو میبره. و من تو تاریکی مطلق زندگی ام، چاره‌ای جز دنبال کردن تنها سرنخ ام ندارم. 

حتی اگه احتمال واقعیت داشتنش، از احتمال طلوع کردن خورشید وسط شب هم کمتر باشه...

شیر

خط

باختن

بردن

هری

سامر

سکه از دستم لیز خورد و افتاد ...

کف کافی شاپ چرخید و جلو رفت؛ جلو رفت و جلوی پای دختری که تازه وارد کافه شده بود ایستاد؛ دختر دولا شد و سکه روبرداشت؛
جلو اومد؛ صداش رو صاف کرد؛

و اروم گفت:

+سلام؛ من سامر استایلز هستم.

شیر

خط

هری

سامر

اون اینجا بود...

سامر استایلز؛
شاید فرومن...
***
ریز نقشه! خیلی ریزنقش تر از یه دختر بیست و خورده ایی ساله!
پوست سفید و موهای مشکی داره. یکم خجالتی به نظر میرسه. به نظر نمیاد خیلی اجتماعی باشه. موقع حرف زدن تو چشم های ادم نگاه نمیکنه. هنوز نمیدونم منو از کجا میشناسه...

_راستی از بین این همه ادم توی کافه منو از کجا شناختید...؟ مطمئنم اولین باره شما رو میبینم!

+لانا قبلا عکساتون رو نشونم داده بود.

به تابلو ایی اون گوشه ی کافه زل زده بود و حرف میزد، بدون اینکه نگاهم کنه.

اما حسی که تو صداش بود،ترس نبود !
یا حتی خجالت !
فقط یه حس بود :

حس "میدونم از من بدت میاد "

ادامه داد:

+ادم جالبی هستید چیزایی که به ذهنتون میاد رو میپرسید... اکثر ادما این کار رو نمیکنن

Fe [L.S]Where stories live. Discover now