Thirty One

210 59 35
                                    

سیب رو چند قسمت کرد و به دستم داد و گفت:

+دیشب تو خواب داشتی باز اسم اونو صدا میزدی. مطمئنی برات فقط یه هم اتاقیه؟

+نمیدونم

+تو احمق شدی لوسی تاملینسون... واقعا نمیتونم بفهمم چه طور می تونی انقدر به کسی که احتمالش هست فرومن باشه وابسته شی!...

+اون مشنگ فرومن باشه؟

+مشنگ؟... اگه حرفای میا درست باشه و اگه هری همون پسر خونده ای باشه که یکی از ادمای فرومنو کشته... پس چرا همیشه یه جوری رفتار میکنه انگار هیچی از فرومن نمیدونه؟ مگه اصلا از خون نمی ترسه...؟

+به محض اینکه بتونم پامو از تو این بیمارستان لعنتی بیرون بذارم... خیلی چیزها هست که باید بفهمم...

+چرا از خود هری هیچی نمی پرسی؟

+اون جواب "حالت چطوره" های من رو هم نمیده... انتظار داری گذشته اش رو برام تعریف کنه؟

+واقعا احمق شدی لو... نمیفهمم چه جوری با چنین ادمی انقدر صمیمی شدی!...

+احتمالا.. ولش کن... اطلاعات میا چی شد زینی؟

+میا... راستش هیچ اطلاعاتی ازش وجود نداره...

+یعنی چی؟

+نمیدونم نتونستم هیچ اطلاعاتی ازش پیدا کنم. فکر کنم که...

+یعنی تو باورم نمیکنی زینی؟ فکر میکنی اون فقط توهممه؟

+نه نه باور کن این طوری نیست.. من واقعا همه جا رو دنبالش گشتم اما حتی یه بازرسم تو این کشور به اسم اون وجود نداره ...

+اخه مگه میشه؟

+من حدس میزدم که شاید یه نفر اطلاعاتش رو از تو پرونده ها پاک کرده باشه...

+اره احتمالش هست... میتونی تحقیق کنی ببینی کی اخرین بار درخواست بازنگری اطلاعات بازرسی پرونده فرومن رو کرده؟

+راستشو بخوای یکم تحقیق کردم ولی...

+ولی چی؟

+اخرین درخواست دسترسی به اطلاعات پرونده بازرسی های پرونده فرومن برای نخست وزیری بوده...

+یعنی...؟

+اره؛ یعنی پدرت...

***

همه چی خیلی بهم ریخته بود. پدرم چه ربطی به این ماجراها داشت؟ و هری... چه اتفاقی تو گذشته اش افتاده بود؟ زندگیش چه جوری به فرومن گره خورده بود...؟ حس می کردم بیشتر از هر زمان دیگه ای به فرومن نزدیک شدم. اما نزدیک شدن به اون این طوری بود که هرچقدر بیشتر
بهش نزدیک می شدی؛ بیشتر ازت فرار می کرد و حالا که بیشتر از همیشهبهش نزدیک شده بودم؛ همه چیز پیچیده تر از قبل شده بود .

نگران بودم. نکنه زمانی که من اینجا گیر افتاده بودم اون به زین یا هریاسیب می رسوند...؟! این واقعیت داشت که هری یکی از ادمای فرومن رو کشته بود؟ اگه واقعیت داشته باشه؛ این یعنی جون اون در خطره ..

Fe [L.S]Where stories live. Discover now