Eight

282 80 82
                                    

پیدا کردنش سخت نبود. عملا تنها کسی بود که تو اخرین روزهای تعطیلات تابستونی هم اومده بود کتابخونه!

نزدیک میزش رفتم؛ تی‌شرت ساده مشکی تنش بود، یه عینک گرد ساده رو چشماش بود و طبق انتظارم سرش تو کتابش بود.
گفتم:

+سلام؛ من...

بدون اینکه سرشو از رو کتابش بالا بیاره گفت:

+اقای جونز بهم گفتن چون هیچی از شیمی سر در نمیاری باید تا قبل شروع شدن کلاسا یکم بهت کمک کنم... حیف برام جذابیتی نداره وگرنه میپرسیدم چرا کسی که هیچی از شیمی نمیدونه؛ تو بهترین دانشگاه لندن تو رشته شیمی قبول شده...؟؟

بعد با پاش صندلی کناریش رو به جلو هل داد و گفت:

+بشین

و بعد دوباره طوری به خوندن ادامه داد انگار که منم جزیی از صندلی های این سالنم...

علاقه ایی نداشتم کنار اون مجسمه سخنگو بشینم. بی توجه به صندلی ایی که برام شوت کرده بود؛ تقریبا رو به روش نشستم و نگاهی به کتاباش انداختم حوصله نداشتم جوابشو بدم و به نظر نمیومد اون هم علاقه‌ایی داشته باشه چیزی بشنوه!...

تصمیم گرفتم تا وقتی خودش چیزی بگه منتظر بمونم. ناخوداگاه سکه ام رو از تو جیبم در اوردم؛ جدیدا برام مثل یه تیک عصبی
شده بود؛ هر جا بیکار میشدم شروع میکردم به بازی کردن با اون سکه!

نگاهی به پسر رو به روم انداختم؛ چقدر احتمال داشت اون بچه کیوتی که سرش همیشه تو کتاب بود یه قاتل حرفه ایی باشه؟

+نباید نگام کنی!!

چرا نمیفهمیدم این زبون بسته چی میگه؟!

+یعنی چی ؟

+وقتی کسی زل میزنه بهم تمرکزم بهم میریزه!

+اها... متاسفم...

سعی کردم جای دیگه ایی رو نگاه کنم... چرا لحن و مدل حرف زدنش این جوری بود؟ چرا تلاش نمیکرد مثل "ادم" حرف بزنه؟

چند دقیقه همونجوری گذشته بدون اینکه بینمون حرفی رد و بدل شه؟ دیگه کم کم داشت حوصله ام سر میرفت... درسته که من واقعا برای شیمی خوندن اونجا نیومده بودم...، ولی اون که واقعا برای شیمی درس دادن اومده بود!! ...

قصد نداشت کاری کنه ؟

خمیازه ای مصنوعی کشیدم که باهاش توجه شو جلب کنم. سرش رو از تو کتاب بیرون اورد و تو چشمام زل زد و گفت:

+بازیگر خوبی نیستی...

+خب که چی... میدونی از کی اینجا منتظرم؟ این رفتار مناسبی با کسی که تازه باهاش اشنا شدی نیست!

+رفتار تو هم مناسب کسی که داره با بزرگترش حرف میزنه نیست...

حقیقتش؛ قبل اینکه بخوام جوابشو بدم یه لحظه شوکه شدم؛ از بس بیبی فیس بود یادم رفته بود ازم بزرگتره!...

Fe [L.S]Where stories live. Discover now