با قدم های آهسته وارد اتاق شد و در را پشت سرش قفل کرد. یواش یواش به دختری که به پرونده ی مقابلش زل زده بود نزدیک شد. دستش را بالا آورد و دور گردن دختر حلقه کرد.قبل از اینکه دختر واکنشی از خودش نشان بدهد گونه اش را بوسید و نارسیسیا به سمتش برگشت.
نارسیسیا: هی بیب.
جیجی: هی. هنوز مشغولی؟
نارسیسیا اوهومی گفت و دوباره به سمت پرونده برگشت. جیجی پوف کشید و دست نارسیسیا را کشید و او را از روی صندلی بلند کرد.
جیجی: کام عان هانی. سر درد میگیری اینهمه کار میکنیا.
نارسیسیا: نه لاو باید تمومش کنم.
گفت و دوباره خط به خط پرونده را خواند.
جیجی: میگم شاید به یکم استراحت نیاز داری. هوم؟ یکم استراحت باعث میشه مغزت بهتر کار کنه باور کن.
و دستش را دور کمر نارسیسیا حلقه کرد و بوسه های ریز روی گردنش گذاشت. نارسیسیا چشم هایش را چرخاند.
نارسیسیا: تمومش کن جلینا.
جیجی دستش را پایین تر برد و لای پای نارسیسیا گذاشت نارسیسیا فاکی زیر لب گفت و به سمت جیجی برگشت و لبش را به لب او کوبید. دستش را دور کمر باریک جیجی حلقه کرد و او را محکم به خودش فشار داد. نفس نفس زنان بوسه را قطع کرد و عقب کشید.
نارسیسیا: بیب. اینجا که نمیتونیم.
جیجی: اتاق استراحت دو تا اتاق اونور تره.
نارسیسیا سرش را تکان داد و دوباره بوسه را شروع کرد. جیجی پاهایش را دور کمر نارسیسیا حلقه کرد و نارسیسیا دستانش را زیر باسن جیجی قفل کرد. در حال بوسیدن از اتاق خارج شدند و به سمت اتاق استراحت رفتند ولی صدایی باعث شد بوسه شان را قطع کنند و نارسیسیا جیجی را روی زمین بگذارد.
جیجی: تو هم میشنوی؟
نارسیسیا: نه فقط تو گوش داری.
جیجی لبخند کوتاهی زد. در طول این یک سال رابطه هنوز عاشق کنایه های نارسیسیا بود. تیکه هایی که نارسیسیا ناخوداگاه بر زبان می آورد و جیجی را می خنداند و بعضی وقت ها خجالت زده می کرد.
سر هایشان را به در اتاق چسباندند و صدای گریه واضح تر شد. جیجی در را آهسته باز کرد و لیام به سمت آن دو نفر برگشت. دستش را فورا به صورتش کشید و رد اشک هایش را پاک کرد ولی صدای گرفته اش دیر یا زود همه چیز را لو می داد.
لیام: هی گایز. اینجا چیکار میکنین؟
نارسیسیا: صدای گریه شنیدیم خواستیم ببینیم چه خبره.
جلو رفت و کنار لیام نشست. جیجی هم چراغ را روشن کرد و سمت دیگرش نشست. لیام نیشخند زد.
YOU ARE READING
Remember Me [Z.M]
Fanfiction_دیگه هیچوقت ترکم نکن لیومم +هیچوقت زین تا همیشه کنارتم _اگه بری من میمیرم +نمیرم زین. قسم میخورم این بوک سرشار از بگایی است