روز معرکه ای داشتم پس عاپ کردمD:
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
لویی با عجله پیش بقیه برگشت و نفس نفس زنان جریان را توضیح داد. همهمه ای سکوت اتاق را شکست و همه مشغول حرف زدن و نظر دادن بودند. بجز نارسیسیا که با خونسردی گوشه ای نشسته بود و به هرج و مرج نگاه می کرد.
زین: شت. احتمالا بردنش همونجایی که لیام هست.
نایل: باید هر چه زودتر رد گوشیشو بزنم.
جیجی: نه احتمالا تا الان از شرش خلاص شده. بی فایدس.
لویی: تو رو خدا پیداش کنین. التماستون میکنم.
نایل: من رد موبایلشو میگیرم حداقل اینجوری میفهمیم کدوم قسمت شهرو باید بگردیم.
نارسیسیا: تموم شد؟
همه با تعجب به سمت نارسیسیا برگشتند و نگاه وات د فاکی به او انداختند. نارسیسیا خمیازه ای کشید و ادامه داد.
نارسیسیا: اونو من فرستاده بودم. درواقع یکی طلبمه لوییس تاملینسون. دوست پسرت میتونست تنهایی برگرده خونش و توسط یه دزد واقعی ربوده بشه یا با تیم اسکورت من بره خونش و تمام مدت تحت پوشش باشه.
لویی روی صندلی ولو شد.
لویی: بمیری نارسیسیا. سکته کردم.
جیجی:خودت بمیری.
با اخم گفت و همه به سمتش برگشتند.
جیجی: منظورم اینه که....برای کسی آرزوی مرگ نکن. کار درستی نیست.
همه نگاهشان را از جیجی گرفتند.
لویی: پس چرا یهو گوشیو قطع کرد؟
نارسیسیا: سالی بهم گفت پسره یهو بیهوش شده. از خستگی زیاد بوده فک کنم. این کنفرانسای روانشناسی خیلی خسته کننده ان.
چشم هایش را چرخاند و لویی از جایش بلند شد و با عجله از آنجا خارج شد.
نایل: کجا رفت یهو؟
نارسیسیا: رفت بغل عشقش دیگه احمق جون.
نایل پوکر به نارسیسیا نگاه کرد و روی صندلی اش ولو شد.
زین: یعنی هیچ راهی نیست که لیامو پیدا کنین؟
جیجی و نایل با شرمندگی به زین نگاه کردند. حتی توی چشمان بی حس نارسیسیا هم آثار غم دیده می شد.
زین: تا همینجاشم خیلی کمک کردین. دستتون درد نکنه.
از جایش بلند شد و به سمت در خروجی رفت. از ساختمان خارج شد و به سمت پارک کنار ساختمان رفت. روی نیمکت نشست و سرش را بین دو دستش گرفت. صدای لیام حتی لحظه ای از سرش بیرون نمی رفت. صدای خنده هاش. غرغر کردناش. حتی صدای گریه ها و ذجه زدناش توی سر زین میپیچید و باعث می شد هر ثانیه بیشتر از قبل دلتنگ بشود. موبایلش را در آورد و آخرین عکسی که از لیام گرفته بود را باز کرد.
YOU ARE READING
Remember Me [Z.M]
Fanfiction_دیگه هیچوقت ترکم نکن لیومم +هیچوقت زین تا همیشه کنارتم _اگه بری من میمیرم +نمیرم زین. قسم میخورم این بوک سرشار از بگایی است