2.Part 15

62 11 7
                                    


همه چیز در عرض چند دقیقه اتفاق افتاد. هجوم پلیس...دستگیری سایمن...و لیامی که یک ثانیه هم از زین جدا نمی شد. حتی زمانی که زین برای گزارش دادن وضعیت به سمت مامور های پلیس رفت لیام حتی یک قدم هم از او فاصله نگرفت. و زین تمام مدت دستش را دور کمر لیام حلقه کرده بود تا به او این اطمینان را بدهد که دیگر جدایی ای در کار نیست.

نارسیسیا به جیجی که در حال توضیح دادن ماموریتشان برای یکی از مامور ها بود خیره شده بود و این حواس جیجی را پرت می کرد. بعد از اتمام توضیحاتش با کلافگی به سمت نارسیسیا برگشت و نگاه پوکری به او انداخت.

جیجی: حواسمو پرت کردی کلی چرت و پرت تحویل اون بدبخت دادم.

نارسیسیا دست جیجی را گرفت و با شستش پشت دستش را نوازش کرد.

نارسیسیا: خودت اول حواسمو پرت کردی. با خوشگلیات.

جیجی لبخند مرموزانه ای زد و سرش را به نارسیسیا نزدیک تر کرد.

جیجی: نظرت چیه بریم خونه تموم شدن پروندرو جشن بگیریم؟

دستش را آهسته روی ران نارسیسیا گذاشت و آن را توی دستش فشرد. نارسیسیا نگاه شیطنت باری به او انداخت و دستش را روی دست جیجی گذاشت.

نارسیسیا: میدونی که دولت پاکستان با ما مشکل داره. بقیشو میتونیم تو خونه انجام بدیم لاو.

 جیجی لبش را تر کرد و دست نارسیسیا را به سمت ماشین کشید. نارسیسیا ریز خندید و بلند رو به جمعیت فریاد زد.

نارسیسیا: گایز امشب دیر بیاین خونه...یا اصلا نیاین...میخوایم روی یه پروژه ی خیلی مهم کار کنیم.

زین و لیام که نزدیک آنها بودند به سمتشان برگشتند و لیام چشمکی به نارسیسیا زد.

لیام: حتما. 

زین نگاه سر در گمی به آنها انداخت و به گزارش دادنش ادامه داد. دقایقی بعد مامور از آنها فاصله گرفت و هر دویشان با خیال راحت روی جدول کنار خیابان نشستند و به یکدیگر خیره شدند.

لیام: باورم نمیشه.

زین: منم همینطور.

دستش را روی گونه ی لیام گذاشت و به چشم هایش خیره شد.

زین:  دلم واست تنگ شده بود تدی بر.

لیام: من بیشتر زی من خیلی بیشتر. 

قطره اشکی که روی گونه اش چکید آغازی برای ترکیدن بغضش بود. بغضی که از اولین شب بدون زین توی گلویش نشسته بود. زین گونه ی خیسش را بوسید و اشک هایش را پاک کرد. لیام سرش را روی شانه ی مردانه ی زین گذاشت و به قلبش اجازه داد به تلافی تمام دوری هایی که کشیدند امشب خودش را خالی کند تا از فردا تا همیشه با تمام قدرت برای زین بتپد. 

Remember Me [Z.M]Where stories live. Discover now