2.Part 11

57 15 12
                                    


جیجی: صدا واضحه؟

نارسیسیا: جلینا ما قبلا اینارو تست کردیم. این دفعه پنجمه داری اینو میپرسی.

جیجی: ببخشید میترسم ارتباطمون قطع بشه.

نارسیسیا چیزی نگفت. از استرس قلبش دیوانه وار میزد. پشت درخت سرو بلند توی باغ پناه گرفته بود و منطقه را بررسی می کرد.

نارسیسیا: نایل؟ تونستی دوربینارو هک کنی؟

نایل با اخم بزرگی که روی صورتش شکل گرفته بود نگاهش را از لپ تاپ گرفت و به جیجی نگاه کرد.

نایل: اونجا دوربین نداره. حتی یدونه دوربین هم توی اون خونه نیست.

لیام: مگه میشه؟ یعنی خونه به اون بزرگی حتی یه دوربینم نداره؟

نارسیسیا: حدس میزدم. بهرحال حتی توی قوی ترین سیستم امنیتی سایبری هم یک درصد احتمال هک شدن وجود داره. معلوم نیست اینجا چه غلطی میکنن که از ترس لو رفتنشون دوربین هم نمیزارن.

زیر لب فحش های روسی به زبان آورد و از پشت درخت به بیرون سرک کشید.

نارسیسیا: در عوض هر دو قدم یه نگهبان گذاشتن. 

جیجی: الان میخوای کل اون خونه پر نگهبانو بگردی؟

نارسیسیا: نه سرگرد. میخوام یکی از نگهبانارو بگیرم از زیر زبونش حرف بکشم ببینم سرگرد مندز کجاست.

جیجی: نارسیسیا ریسکش بالاست. بیخیال شو یه راه دیگه پیدا میکنیم.

نارسیسیا: راه دیگه ای وجود نداره. 

جیجی: خواهش میکنم کار احمقا...

نارسیسیا صدای میکروفون را قطع کرد و اطرافش را زیر نظر گرفت. یکی از نگهبان ها کنار دیوار مشغول وید کشیدن بود. نیشخند زد و به سمتش رفت. از پشت بهش حمله کرد و با ساعدش محکم گردنش را گرفت و فشار داد.

نارسیسیا: اون مردی که چند ساعت پیش دزدیدین کجاست؟

نگهبان: تو دیگه کی هستی؟

بزور گفت و برای نفس کشیدن تقلا می کرد. نارسیسیا همچنان گلویش را فشار می داد.

نارسیسیا: فرشته ی مرگت. ولی اگه بهم جای اون مردو بگی از جونت میگذرم.

نگهبان: انبار...ول...م..کن...خفه...شد...م

نارسیسیا کمی محکم تر گردنش را فشار داد و بعد از اینکه مرد از هوش رفت او را همانجا کنار دیوار رها کرد و  میکروفون را وصل کرد.

نارسیسیا: لیام نقشه ی خونه رو بخون.

جیجی: جیزز نارسیسیا چرا صدات قطع شد یهو؟ حالت خوبه؟

جیجی با هول پرسید و نارسیسیا بخاطر نگران کردنش خودش را سرزنش کرد.

نارسیسیا: خوبم جلینا عذر میخوام نباید صدارو قطع می کردم. 

Remember Me [Z.M]Where stories live. Discover now