فردا روز موعوده
کلی ذوق و شوق دارم
مطمئنم وقتی بردمت اونجا کلی ذوق میکنی
قیافت دیدنیه
یه فرشته ی ذوق زده
حتی با تصور کردن صورت ذوق زدتم لبخند رو لبم میشینهمیخوام اونجا ازت نقاشی بکشم
میشم اولین کسی که یه فرشته رو دیده و مهم تر از اون تونسته نقاشیش کنه.کیوته
فرشته صدا زدنتو میگم
فرشته ی کیوت :)
میخوام یه نقاشی از صورتت داشته باشم تا هرشب قبل خواب بهش نگاه کنم و روز بعد وقتی چشمامو باز میکنم تو روبروم باشی
میخوام ساعت ها بهت نگاه کنم...
به تو
به صورت نقاشی شدت
برای من همین کافیهراستی
در مورد پیک نیکمون
من کلی فکر کردم تا ببینم کجا تو رو بیشتر خوشحال میکنه
ولی هیچ جا بهتر از دریاچه به ذهنم نرسید.
فک کنم دوسش داشته باشی
با اینکه هوا سرده و نمیشه آبتنی کرد
اما بازم نگاه کردن به رنگ آبی دریاچه لذت بخشه.
تازه!
من کلی به نانا التماس کردم تا برامون کیک تمشکی درست کنه.
تو که نمیدونی کیکای نانا چقد خوشمزست.
انقد خوش طعمه که اگه تا آخر عمرتم ازشون بخوری نه تنها دلتو نمیزنه، بلکه بیشترم میخوای.
کم پیش میاد نانا کیک درست کنه.
فقط برای مراسم یا آدمای خاص دست بکار میشه.
برای همین مجبور شدم کلی بهش اصرار کنم تا برامون کیک بپزه.اما جدا از اینا....
میگم...
جیمینا؟
تو هم همینقدر که من برای فردا ذوق دارم؛ ذوق داری؟
تو هم همینقدر که من عاشقتم
عاشقمی؟...
YOU ARE READING
You
Randomبذار بهت نزدیک بشم مطمئنم چشمهای سردت از پشت این قشر یخی اطراف رو مبهم میبینه. اجازه بده بهت نشون بدم دنیا میتونه چقدر گرم و قشنگ باشه. قول میدم که گرمای دست من قلب یخ زدهات رو التیام بده. اصلا چرا سرما رو دور کنیم؟ شاید من باید مثل تو منجمد بشم...