صورتت رنگی شده.
ترکیب رنگای آبی، صورتی و سفید، گوشه گوشه ی صورتتو در بر گرفته و تکه ای از موهای فندقیت هم سبز شده.آستین هاتو تا بالای ساعد نرمت بالا زدی و از دستای ظریف و سفیدت کار میکشی
قلموی کوچیکی که تو دستت داری رو بالا نگه داشتی تا یوقت به اینور و اونور نخوره و نقاشیتو خراب نکنه
آخه داری میخندی
وقتی میخندی جایی رو نمیبینی
برای همین نگرانی قلمو با نقاشیِ هنوز خشک نشدت برخورد کنه و کارت خراب بشهوقتی میخندی منم جاییو نمیبینم
دنیا وایمیسته و همه چیز خلاصه میشه توی دندونای سفید و صدفیت که به نمایش در میان و چشمای مثل هلال ماهتحس میکنم زمین ایستاده و دنیا تار شده و صدای خنده های قشنگت پس زمینه ی این اتاق نوسازه
داریم اتاق خواب خونمونو رنگ میکنیم
"خونمون"
کلمه ای غریب اما آرامش بخشه
هنوز نمیتونم باور کنم که ما حالا خونه ی خودمونو داریمهمه جا بوی چوب میده و بوی آزار دهنده ی قوطی های رنگ هم باهاش تلفیق شده و تنفس توی این هوا تقریبا غیر ممکن بنظر میاد
من ازت میخوام بهم اجازه بدی یه لک لک کنار دیوار نقاشی کنم
لک لکی که قراره بچمونو تو پارچه ی مخملی بپیچه و برامون بیاره
و تو میخندی و بهم میگی کشیدن یه لک لک اونم درست بالا تختمون اصلا چیز جذابی نیستتو میخوای درخت گیلاس بکشیم
یه درخت بزرگ پر از شکوفه های گیلاسمثل شکوفه های درختای گیلاس توی حیاط خونمون.
حالا ما باهمیم
و تنها دغدمون انتخاب موضوع نقاشی بین لک لک و درخت گیلاسهلطفا بخند
من تمام لک لک ها رو گوشه به گوشه ی دنیا نقاشی میکنم
لطفا فقط بخند.
YOU ARE READING
You
Randomبذار بهت نزدیک بشم مطمئنم چشمهای سردت از پشت این قشر یخی اطراف رو مبهم میبینه. اجازه بده بهت نشون بدم دنیا میتونه چقدر گرم و قشنگ باشه. قول میدم که گرمای دست من قلب یخ زدهات رو التیام بده. اصلا چرا سرما رو دور کنیم؟ شاید من باید مثل تو منجمد بشم...