عمو تام حرفای عجیبی میزد
میگفت توی پایتخت شورش شده
میگه از یه عکاس دوره گرد شنیده مردم دیگه این حکومتو نمیخوان و بر علیه ملکه ماری آنتوانت و ولیعهد فرانس شدن
عمو میگه اگه بخاطر این انقلاب یکدفعه ای و هرج و مرج نبود حتما تا حالا دنبالمون اومده بودن و بدون شک گیرمون انداخته بودن.
پس فکر کنم ما خیلی خوش شانسیم!
YOU ARE READING
You
Randomبذار بهت نزدیک بشم مطمئنم چشمهای سردت از پشت این قشر یخی اطراف رو مبهم میبینه. اجازه بده بهت نشون بدم دنیا میتونه چقدر گرم و قشنگ باشه. قول میدم که گرمای دست من قلب یخ زدهات رو التیام بده. اصلا چرا سرما رو دور کنیم؟ شاید من باید مثل تو منجمد بشم...