روی تیغ

314 77 37
                                    

روی یکی از صـندل ها مقابلش نشست و دوتا دستهاشو روی پاهاش به هم پیچید. سعی میکرد تا لب پایینشو نجوعه هیچ قصدی برای نشون دادن ضعفش نداشت.

منتظر نشـسـت و نگاهشو از سهون گرفت تا شـروع به صـحبت کنه.

سهون داشـت با دقت نگاهش میکرد و صورتش حالت عجیبی به خودش گرفته بود.

_کولیای جنوب شهر ســعی دارن تا به ممالک ما تو
ســه گانه ی تایوان و مافیای "برتوا" دســت پیدا کنن. اونا روز به روز دارن قدرتمند تر میشــن . ما از مافیای
السوگاس که مجبورن با مکزیکی ها هم سر و کله بزنن، خوش شانس تریم ول دیگـه بیشـــتر از این نمی تونیم خطری رو که از جانب روس ها و تایوان ها تهدیدمون میکنه نادیده بگیریم.

حس گیجی و ترس وجودشو پر کرد. سهون هیچ وقت در مورد کار با لوهان حرف نمیزد . اصـلا لازم نبود پزشکی مثل اون در جریان جزئیات دقیقتری از تجارتش باشه. با این حال اونقدری سرش میشد که بدونه نباید وسط حرفش بپره و دلیل حضور ناگهانیش رو بپرسه اونم وقتی تا اون حد جدی و عصبی به نظر میرسید.

_ما باید به دشمنیمون با فمیلیای نیویورک پایان بدیم و نیروهای سه گانه مونو متحد کنیم تا اگه لازم شـد باهم مقابل "مافیای برَتوا و " تایوان " بجنگیم.

پدر کشتگی باکمنو با مافیای نیویورک؟ با فمیلیا؟ سهون و تمام اعضــای دیگه ی باکمنو از فمیلیا نفرت داشتن. این دو مافیا برای دهه های متوالی مشـغول کشـتار همدیگه بودند و به تازگی این اواخر تصمیـمیم
گرفته بودند صــرفا به لطف کشــتن اعضــای بقیه ی ســازمانهای تبهکاری، مثل مافیای برَتوا و ســه گانه ی تایوان ، همدیگه رو نادیده بگیرن و دست از جنگ باهم بردارن...و این موضوع اصلا به نفع باند نبود.

_ هیچ پیوندی قویتری از پیوند خون وجود نداره. یا حداقل باند نیویورک به درستی این اصل اعتقاد داره.

بکهیون اخم کرد...هنوزم حضور لوهان رو تو جلسه هضم نکرده بود و بی اندازه تحمل صورتش براش ازار دهنده بود و قبل از اینکه بتونه با حرفاش پسرک از خود راضی مقابلشو اذیت کنه سهون ادامه داد:

_ "زاده ی خون. قسم خورده با خون." این شعار اونهاست.

همگی سرشونو به نشونه ی تایید تکون دادن اما سردرگمی لوهان همچنان بیشتر شده بود.

_من دیروز با سَلوَتوره ویتیِلو ملاقات کردم.

سهون در ادامه حرفاش گفت و ابروهای چانیول به صورت سئوالی حالت گرفت چرا که طی ده سال گذشته هیچ ملاقاتی بین سئول و شیکاگو اتفاق نیفتاده بود و آخرین ملاقات هم فرجام خوشــی نداشــت. هنوز هم به عنوان "پنجشــنبه ی خون " ازش یاد میشد.با اینکه از اینکه هم در جریان ملاقات و دلیل ملاقات سهون با ویتیلوها بود بازهم به خاطر مطرح شدن نتیجه و علت قرارشون اونم تو روزی که با تسه چی لوب قرار داشتن گیج کننده بود.

obake LoversTempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang