فنجون قهوش رو روی میز گذاشت و برای سوالی که میخواست بپرسه مردد بود
ل:لاو؟
زین سرش رو بالا اورد و همونطور که غذای تو دهنش رو میجویید سرش رو به معنی"بله"تکون داد
ل:امروز جایی میری؟دید که زین سریع غذاش رو قورت داد تا بتونه جواب بده
ز:چطور مگه؟نمیدونم شاید یه سر برم پیش لویی چیزایی که براشون اورده بودیمو بدمل:خب پس باهم بریم
ز:نه!
با صدای بلند زین متعجب بهش نگاه کرد
ل:چرا؟خب باهم بریم دیگهزین به دنبال پیدا کردن بهونه کمی مکث کرد
ز:عشق میخوام یکم با لویی تنها باشم میدونی،خیلی وقته باهم وقت نگذروندیم اونم امروز وقتش خلوت بود پس گفت برم اونجا.لیام میدونست اصل قضیه این نیست و زین دروغ میگه،واقعا چی باعث شده بود زین بهش دروغ بگه؟
ل:باشه،منم امروز یه سری کار دارماروم گفت و صبحانش رو خورد،اشکال نداشت اگه زین میخواست با دوستش وقت بگذرونه و تنها باشه اما اینکه زین بهش دروغ گفته بود ازارش میداد!
ز:میخوای نرم؟هوم؟میتونیم باهم وقت بگذرونیم
زین همونطور که میومد تا روی پای لیام بشینه گفت،موهای بلند لیام رو ناز کرد و به این فکر کرد چقد اونموهارو دوست داره!
طاقت نیورد و بوسه ای روی موهاش نشوندل:نه نه برو خیلی وقته لوییو ندیدی دوتاتون نیاز دارید،آه زین من از این مردایی نیستم که حسودی کنم!
وقتی نگاه"واقعا پین؟"زین رو دید چشماش رو چرخوندو خندید
ل:باشه هستم ولی نه برای دوستای نزدیکمون!
خنده به لبهای زین هم اومد و سرش رو کمی خم کرد تا لیام رو ببوسهز:ولی اگه بخوای نمیرم میتونیم باهم وقت بگذرونیم
دستهاش رو محکم دور زین حلقه کرد و گردنش رو بوسید و با لبخندی بهش نگاه کرد،اون واقعا از توجه زین لذت میبردل:برو لاو اصلا اشکال نداره،منم شاید ریچلو ببینم
سریع اضافه کرد
ل:میخواد برای دوست پسرش کادو بخره ازم خواست باهاش برم تا بهش کمک کنمزین هنوزم نسبت به ریچل احساس خطر میکرد اما اعتمادش به لیام بیشتر از این حس بود
ز:خوبه پین فقط مواظب اون دختر باش من هنوزم ازش خوشم نمیاد!زین با لحن جدی و اخم گفت و دو ضربه محکم روی گونه لیام زد.
بعد از اینکه لیام زین رو راهی کرد،گوشیش رو برداشت تا با ریچل تماس بگیره
ر:هی جیمز من منتظرتم!ل:زین الان رفت،میتونی بیای تو
ر:چیزی نفهمید که؟
ل:نه خیالت راحت،میبینمت
![](https://img.wattpad.com/cover/239465080-288-k314736.jpg)
ESTÁS LEYENDO
Hurting me
Fanficتو همون شیشهی شکسته بودی، ولی من هنوزم لمست میکردم با وجود اینکه میدونستم صدمه می بینم. •#1 Ziam