سم:مالیک حالت خوبه؟
لبشو گاز گرفتو کمی روی صندلی جا به جا شد
ز:چی؟لیام قهوشو از ماگش سر کشیدو پوزخندی زد که از چشم زین دور نموند،اون بایدم به شاهکارش افتخار میکرد!
رسما زین پایین تنش رو حس نمیکرد و درد خفیفی تو ناحیه سینهاش داشت که حدس میزد به خاطر گاز و مکیدنای وحشیانه لیام باشه.
اون مرد واقعا دیشب غیرقابل کنترل شده بود و البته که زین بابت اینکه لیامش رو دیوونه کرده پر از افتخار و غرور بود!
اینکه تو چشم عشق ۱۰سالش جذاب باشه صددرصد موردعلاقش بود
س:میگم حالت خوبه؟به نظر پریشون میای!زین نگاه حرصی به لیام انداخت و به اجبار لبهاش رو به شکل لبخند دراورد
ز:اوهوم!خوبم عالیم،فقط یکم کمرم درد میکنهدروغم نگفت،عالی بود اما درد جسمانیش اجازه نمیداد که از توجهای لیام لذت ببره
وقتی با نوازش و بوسه بیدارش کرد،مدام حالش رو میپرسید،برای پایین اومدن از پلها بغلش کرده بود؛همه اینا اولش برای زین مثل رویا بودن اما درد پایین تنش و کبودیای گردن لیام بهش ثابت میکرد این اتفاق واقعا افتاده!
تام بشکنی زد و با صدای بلند شکایت کرد.
ت:به خاطر تشکای مزخرف کابین درسته؟زین خوشحال از اینکه همکارش بهونه ای دستش داده سرشو تکون داد و سعی کرد به خندهای ریز لیام توجه نکنه
ز:دقیقا!اون تشکای فاکی تمام ستون فقراتمو شکوندنبا حرص گفتو به لیام نگاه کرد،تشک زین درست اون گوشه کابین ایستاده و قهوه میخورد
ت:میفهمم چی میگی مرد!منم هرموقع میخوابم اونجا وضعیتم این مدلی میشه
ز:باید بگیم تشکارو عوض کننوقتی تام برگشت تا صفحه کنترل رو چک کنه
لیام سمت زین اومد و جلوش ایستاد.با دستاش موهای ابیشو به بالا شونه زدل:بیب چیزی میخوای برات بیارم؟
زین لبهاش رو اویزون کرد و انگشت اشارش رو سمت ماگی که دست لیام بود گرفتز:نه لیوم،اون قهوست؟
ل:اوهوم میخوری؟بگم بیارن برات؟
ز:اوم نه،مال خودتو بدهزین و لیام بی توجه به نگاهای متعجب دو همکارشون باهم حرف میزدن و بهم لبخند میزدن
ل:یعنی همین مدلی لیوان قهومو بهت بدم؟ز:هی لیوم!مگه من بلوبریت نیستم؟
زین با لبای اویزونو اخم گفتو از پایین به لیامی که جلوی پاش ایستاده بود نگاه کردلیام سرشو خم کرد و محکم پسر لوسشو چند بار بوسید.
ازش جدا شدو ماگ قهوش رو به زین دادل:یکم تحمل کن یه ساعت دیگه میرسیم میریم هتل استراحت میکنیم
سم نتونست طاقت بیاره و با تک سرفه ای حضور خودشو یاداور اون دو "دوست"کرد
KAMU SEDANG MEMBACA
Hurting me
Fiksi Penggemarتو همون شیشهی شکسته بودی، ولی من هنوزم لمست میکردم با وجود اینکه میدونستم صدمه می بینم. •#1 Ziam