10: Lose

1.2K 259 389
                                    

زین_لیام من دوستت دارم.

لیام تک خنده ای کرد و گفت: منم همینطور ولی چرا انقدر یهو؟

زین سری تکون داد و انگشتای پاشو تو هم جمع کرد و سعی کرد نفساشو اروم کنه. یکم از گفتن این حرف پشیمون بود ولی دیگه دیر شده بود پس باید سر حرفش میموند و بهش توضیح میداد

زین_من...منظورم این نیست. یعنی خب من اونطوری که فکر میکنی دوستت ندارم. یعنی نه به عنوان یه دوست. لیام من با تمام وجودم دوستت دارم و میخوام هرلحظه ی زندگیمو باهات باشم. من...

لیام آب دهنشو قورت داد و لبخند بزرگی زد. لبخندش عریض و عریض تر شد تا این که جاشو به یه خنده ی بلند داد که این صدا با تمام دلنشین بودنش برای زین درد داشت و مثل یه تیر تو قلبش فرو رفت.

احساس زین برای لیام خنده دار بود.
زین با چشمای غمگین و ناراحتش به لیام نگاه کرد و اروم اسمشو زیر لب زمزمه کرد.

خنده ی لیام یهویی قطع شد و با چهره ای که عصبی و متعجب بودنش رو نشون میداد به زین خیره شد.
لیام_زین تو داری شوخی میکنی؟

زین هیچ حرفی نزد و تنها سری به علامت منفی تکون داد.
لیام کلافه دستشو بین موهاش کشید و چشماشو بست و محکم بهم فشار داد.

لیام_باورم نمیشه. حتما دیوونه شدی.
زین_لیام لطفا. من نه دیوونه شدم و نه شوخی می...

با صدای بلند لیام، زین ساکت شد و با چشمایی که به خاطر تعجب و ترس درشت شده بودن نگاهش کرد.

قلبش محکم به سینش میکوبید و زین احساس سرما میکرد.

لیام_چی داری میگی؟ یعنی من تمام مدت با کسی دوست بودم که داشت منو به یه چشم دیگه نگاه میکرد؟ یعنی تو...خدای من تو میدونستی که حس من بهت چیه.

زین با چشمای اشکی و براقش به لیام خیره بود هیچ حرفی نمیزد.
نگاه معصومانه و ارومش دیگه رو لیام تاثیری نداشت تا از داد زدنش پشیمون بشه.

ریچل_چه خبره اینجا؟ زین مگه نمیبینی حالش بد میشه چرا تا این حد عصبیش کردی؟

ریچل با اخم گفت و همزمان دستشو رو شونه ی لیام گذاشت.
زین خیره به دست ریچل اخمی کرد و با صدای بلند گفت: من بهتر از تو حواسم بهش هست پس لطفا دخالت نکن این درمورد من و اونه.

لیام_نباید به خاطر بحثی که باعثش تویی سرش داد بزنی.
زین_من حسمو بهت گفتمو فکر میکنم که این حق تو بود که بدونی انقدر سر من داد نزن.

لیام_اما این اشتباهه...اشتباهه زین.

لیام داد زد و زین درحالی که با چشمای اشکی و بغض تو گلوش بهش زل بوده داد زد: مگه دست منه؟ مگه من میتونم به دلم بگم اکی تو نمیتونی عاشقش باشی پس تمومش کن.

Hurting meWhere stories live. Discover now