لوهان
*بهتری؟
+اره.
*شب قشنگیه،ماه کامله.
+یه افسانه هست که میگه اگه قبل از خواب به ماه لبخند بزنی،ماه یه رویای قشنگ بهت میده.
*رویای تو چیه؟
رویای من؟چه رویایی میتونم جز تو داشته باشم.تو رویا و واقعیت قشنگ منی.من هرشب به ماه لبخند میزنم،شاید تورو بهم برگردونه.
+هرچی.این فقط یه افسانه بود.
*نمیای داخل؟
+نه.من یکم دیگه میمونم اینجا.
*فلش بک*
لوهان
سرم روی شونته.این جای امن منه.موهای تو آسمون شب منه.میخوام ستارت باشم.
_سردت نیست؟
+نه.
_عجیب به آسمون نگاه میکنی.
+عجیب؟
_خب انگار برات خیلی جذابه.
+اره،همیشه عاشق آسمون شب بودم.
_عاشق من چی؟
عاشق تو؟جوری عاشقتم که زندگی قبل تورو به یاد نمیارم.سهونا،من اندازه هرکسی که دوست نداره هم عاشقتم.
+حسودی میکنی؟
_مسخرست که به یه آسمون حسودی کنم نه؟
میخندم.حسودیاتم شیرینه.
+حسودی نکن چون من کنار تو عاشق این آسمونم.
چشمات میدرخشه،حتی بیشتر از ستاره ها.
_میگن هرکسی توی آسمون برا خودش ستاره ای داره.
+همیشه دوست داشتم ستارم اون پررنگه باشه.ستاره تو کدومه؟
سهون
ستاره من؟تو تنها ستاره منی که با نورش آسمون تاریک زندگیمیو روشن کرده.
_ستاره من همیشه کنارمه.شب و روز. حتی خورشیدم نمیتونه باعث بشه اونو نبینم.ستاره من تویی.ستاره من چشماته.
*پایان فلش بک*
سوهو
*کای،قضیه اون ساعت چی بود؟
^قضیه نداره.هدیه تولدش بود.
*ولی اون هدیه از سمت تو نبود.من خودم هدیه ای که میخواستی به لوهان بدیو خریدم.
^گفتم شاید خوشش نیاد.چه اشکالی داشت اگه من بهش دوتا هدیه میدادم؟
*اشکالی نداره ولی تو گفتی همش نگران بود خوشش نیاد.
^اشتباه شنیدی.
*کای اینو همه شنیدن.چیو ازم مخفی میکنی؟نکنه ازش خبر داری؟
^اون فقط خواست ساعتو بدم بهش.
*کای تو ازش خبر داشتی و چیزی نمیگفتی؟
^باور کن منم به تازگی ازش خبردار شدم.
*اون سهون عوضی کدوم گوریه؟
^هنوز آمریکاست.
*میدونی اگه لوهان بفهمه چی میشه؟
+چیو؟
لوهان
دیگه نمیتونم به گوشام اعتماد کنم.همه جا اسم تورو میشنوم.همه جا تورو میبینم.همه جارو برام جهنم کردی سهون.
+چیو؟
*از کی اینجایی؟
+همین الان اومدم.ببخشید نمیخواستم به حرفاتون گوش کنم.
^سوهو داشت میگفت میدونی اگه لوهان بفهمه که بلیط براش نگرفتی چی میشه؟
+مگه بلیط نگرفتی؟
^نه.چرا بیشتر پیشمون نمیمونی؟
+کای اون بلیطم واسه دو سه روز دیگه میخواستم.اشکالی نداره هنوزم دیر نشده.
*حق با کایه،چرا بیشتر پیشمون نمیمونی؟
+نمیدونم.
*پس میمونی.
+اخه...
^خوبه پس منم میرم خونه،فردا میبینمتون.
*باشه.
+منم میرم میخوابم خیلی خستم.
میمونم شاید پیدات کردم،میمونم شاید خاطره مرده ای باشه اینجا،بزار همشون زنده بشن.
+حس میکنم سوهو و کای ازم چیزیو پنهان میکنن.
_چرا باید اینکارو بکنن؟
+نمیدونم.نکنه از تو خبری شده؟
_از من؟من که کنارتم.
نبودی.هیچوقت کنارم نبودی.تا اومدم حس کنم واقعیتی از جنس تو وجود داره تبدیل به توهم شدی.
..........................
ووت یادتون نره♡
حالا جدی به نظرتون اگه لوهان بفهمه چی میشه؟🤔
YOU ARE READING
2520
Fanfictionمن و تو از این دنیا یه زندگیه اروم خواستیم. عشق ظاهر زیبایی داره ولی سراسر درده. Couple: HunHan
