شروع جدید

19 7 0
                                        

سهون
دوباره این تخت دونفره پر شد.با وجود گرم تو،تو آغوش من‌.آروم خوابیدی.تو هنوزم منو به یاد نمیاری.دیشب شب متفاوتی برای جفتمون بود،شاید این شروع تازه ای برای ما باشه یه طلوع جدید در کنار تو.اروم روی چشماتو میبوسم.
_خوابالو،نمیخوای بیدار بشی؟
+چخبره؟بزار بیشتر بخوابم غریبه.
_باید بریم دوش بگیریم.
+خیلی عجله داری؟
_بیرون کاری دارم،باید زود برم.
+ولی من هنوز خستم،میخوام بخوابم.دیشب بهم سخت گرفتی.
_تقصیر خودت بود.
+هوم؟باشه پس خودت تنهایی برو دوش بگیر.
_تهدید بود؟
+نه.جدی میگم تو برو،من یکم بیشتر میخوابم.
_خیلی خب.ولی بدون جبران میکنم.
+حتما غریبه،منتظرش هستم.
واقعا عوض نشدی،گاهی فراموش میکنم حافظتو از دست دادی.یه دوش سریع گرفتم یه سری کار اداری هست که باید انجام بشه و اصلا نمیخوام دیر برسم.وقتی داشتم از خونه خارج میشدم تو به خواب عمیقی رفته بودی.

لوهان
بازم همون خواب همیشگی.همونجای همیشگی.صبر کن.صدای آشنایی میاد.کسی اسممو صدا میزنه.انگار چیزی تغییر کرده،همون خوابای همیشگی نیستن.دنبال صاحب صدا میگردم.کسی نیست.یکم جلوتر میرم.یه آدم.همون آدم همیشگی؟انگار میتونم چهرشو ببینم.بالاخره میتونم ببینمش.خیلی واضحه.او....اون...غریبه؟تو توی خواب من چیکار میکنی؟داری جلوتر میای،ولی از من رد شدی.چطور منو ندیدی؟داری به سمت کسی میری،میتونم ببینمش.اون..اون منم.پس اینی ک اینجاست کیه؟خوشحال به نظر میام.به سمتت میدوم.منو به آغوش میگیری.
_وقتشه.
+وقت چی؟
_منو به یاد بیار.
+من تورو از یاد نبردم،تو همیشه تو قلب من زنده ای.حتی اگه تورو از یاد ببرم بازم اولین چیزی که به یاد میارم تویی،سهون.
تاریکه،همه جا تاریکه.انگار از یه جایی پرت شدم پایین.هنوز اون دو نفر اونجان.از خواب میپرم.وحشت کردم؟شایدم شوک بهم وارد شده؟مهم نیست.من تورو به یاد اوردم،من اون غریبه تو خوابامو دیدم.اون تو بودی.

سهون
همه چیز تا الان درست پیش رفته.دیگه میتونم برای خودم داشته باشمت،برای همیشه.توی راه یکم خرید کردم.احتمالا تا الان بیدار شدی.یه غذای خوب سرحالت میاره.وارد خونه میشم.نیستی.هنوز خوابی؟صدات میزنم،وارد اتاق میشم.
_ل..لو؟تو حالت خوبه؟
رنگ و روت پریده،زل زدی به یه نقطه.عرق کردی.
_لو.
نگاهتو به من میدی.چشمات برق میزنن،چه اتفاقی برات افتاده؟
+ت..تو.
_من چی لو؟
+تو...س.
به گریه افتادی.
+تو سه...سهونی؟
درست شنیدم؟برا یه لحظه نتونستم به گوشام اعتماد کنم.تو به یاد اوردی.منو،اسممو.
_ااره..ارهه...من سهونم لو..من سهونم.
با گریه خودتو تو بغلم انداختی.
+اون غریبه تو خوابام تو بودی.من تورو به یاد اوردم سهون.این تویی،سهون من،2520من.

2520Where stories live. Discover now