PT 8 🖤💘

5.2K 422 135
                                    

تموم مدتی که تهیونگ و کوک توی ماشین بودن هیچ صدایی شنیده نمیشد و هیچکس هیچ حرکتی نمیکرد و این تنها اشکای تهیونگ بود که بدون ایجاد هیچ صدایی روی پاهاش میریخت پشیمون از کاری که کرده بود و بلایی که قرار بود سرش بیاد...

بعد از نیم ساعت که به خونه رسیدن جونگکوک با عصبانیت از ماشین پیاده شد و محکم درو کوبید...به سمت اونور ماشین که تهیونگ نشسته بود قدم برداشت و با باز کردن در پسرو از گردنش گرفت و تا اتاقش میکشید

تهیونگ : اییی خ..خواهش میکنم...در..د میگیره

جونگکوک با رسیدن به اتاقش با پوزخند بلندی تهیونگو محکم روی زمین پرت کرد و وقتی میخواست بشینه پاشو روی قفسه ی سینش گذاشت

جونگکوک : کاری میکنم درد گردنت برات ارزو بشه هرزه ی کثیف

تهیونگ که بزور با فشار پای جونگکوک نفس میکشید و هرلحظه منتظر صدای خورد شدن استخونای قفسه ی سینش بود دستاشو روی پای جونگکوک گذاشت و مثل بچه ها گریه میکرد

تهیونگ : هق غلط کردمممم هق ن..نمی..تونم...نفس ب..بکشم

جونگکوک فشار بیشتری به سینه ی تهیونگ وارد کرد و سیلی محکمی توی صورتش کوبید

جونگکوک : برای هیونگم ساک میزنی اونوقت اداهای تنگ بودنت برای منه اره؟؟

بعد از گفتن جملش با دیدن صورت کبود پسر که نشون میداد نفسش داره بند میاد پاشو ورداشت و به سمت کمد وسایلش رفت و قلاده ی امگاشو بهش وصل کرد

جونگکوک : حرف بزن!

تهیونگ : هق غلط کر..دم هق ارباب هق معذرت میخوام هق

جونگکوک : معذرت خواهیت الان بدرد من نمیخوره میخوام یه نمایش خوب ازت بسازم امگا

تهیونگ : هق م..میخوای چیکار کنی هق

جونگکوک با پوزخند لباسای تهیونگو تو تنش پاره کرد و باکسرشو دراورد...با گرفتن موهاش از روی زمین بلندش کرد و روی زانوهاش نشوندش و شلوار و باکسرشو پایین کشید

جونگکوک : ده برابر شوگا ساک بزن هرزه میخوام دیکمو تا پایین گلوت حس کنی

‌‌‌‌تهیونگ اروم با پاک کردن اشکاش عضو جونگکوکو وارد دهنش کرد و سرشو با سرعت جلو عقب میبرد..جونگکوک با کشیدن قلادش به سمت خودش مجبورش کرد دیکشو تا اخر توی دهنش جا کنه

با فشار دادن چشماش به همدیگه قطره اشکی از سوزش گلوش به سمت گونش سرازیر شد..دیک جونگکوک از یونگی خیلی بزرگتر بود و تهیونگ به معنای واقعی احساس خفگی میکرد

جونگکوک : اههه میبینم که داری خفه میشی دیک اربابت از مال اون عوضی خیلی بزرگتره نه؟؟

تهیونگ با چشمای گریونش به جونگکوک نگاه کرد و بزور سرشو تکون داد

𝐌𝐲 𝐬𝐞𝐱𝐲 𝐥𝐢𝐭𝐭𝐥𝐞 𝐨𝐦𝐞𝐠𝐚Where stories live. Discover now