لباس فرمش رو در اورد و روی میز گذاشت. کت جینش رو از روی جا لباسی چوبی برداشت. صدای بیمارش از پشت سر به گوشش رسید:-به علاوه همه اینا، دیشب تب هم داشتم.
با خونسردی چرخید. گوشیشو با صفحهی خاموش شده به پروندههای روی میز تکیه داد و سمتش خم شد. حین نگاه کردن خودش توی صفحهی گوشی و جابهجا کردن چندتار از موهاش، به سردی لب زد:
-یکی مثل تو بود، یه ماه بعد فوت شد.
سرش رو بالا اورد و به چهرهی رنگ پریده و چشمای متعجب بیمارش نگاه کرد. چند لحظه با چهرهی بیحالتی بهش زل زد و بعد یکدفعهای تک خند زد. با لبخندی باقیمونده روی لبهاش به برگهی روی میز اشاره کرد:
-همون داروهایی که برات نوشتم رو بگیر و نگران نباش.
مرد مقابلش با اضطراب و کمی دستپاچگی روی جاش تکون خورد. تلاش کرد محکم به نظر بیاد.
-اون چیزی که گفتید شوخی بود؟
دکتر مو نارنجی گوشهی لبهاشو جمع کرد. با جدیت جواب داد:
-نه.
گوشیش رو برداشت و توی جیب پشت شلوارش چپوند. یک دستش رو توی جیب جلوش فرو برد. حین رد شدن از کنار بیمارش با دست دیگهش چند ضربهی سبک روی شونهی مرد زد.
چند قدم ازش دور شد و در اتاق رو باز کرد و همزمان با بیرون رفتن گفت:
-یه ماه بعد تصادف کرد مُرد. آدم خوبی بود.
و بعد سریعا اتاق رو ترک کرد.
مرد با عصبانیت از جاش بلند شد و دنبالش راه افتاد. توی راهروی بیمارستان فریاد کشید:
-اصلا بامزه نبود. به مدیر بیمارستان شکایتت میکنم. تو دیگه چجور دکتری هستی؟
چاتوی روی پاشنهی پا سمت مرد برگشت. دستش رو از توی جیبش بیرون اورد و ساعت موچیش رو نشون داد:
-شیفتم تموم شده.
مرد حرصیتر شد. ولی قبل از اینکه فریاد دیگهای بکشه یا اینکه پرستار پشت پیشخوان بهش برسه و کنترلش کنه، کسی از پشت سر چاتوی، دستش رو تو موهای نارنجی رنگ پسر فرو برد. به پس سرش فشاری اورد و باعث شد گردن پسر قد بلند، خم بشه.
-متاسفه. خیلی متاسفه.
چاتوی دستش رو عقب برد و کسی که سرش رو گرفته بود پس زد و با چهرهی معترض به پسر تیره پوشی که حالا کنارش ایستاده بود، نگاه کرد.
از بین لبهای چفتشدهش کلمات کفریشو بیرون داد:-چی میگی؟
پسر کوتاهتر براش پشت چشمی نازک کرد و با کنار کفشش به ساق پای چاتوی کوبید.
-متاسفی دیگه. مگه نیستی؟
چاتوی در یک لحظه دست راستش رو به شونهی پسر گرفت. بدنش طی یک واکنش بیاراده از درد خم شد. و صدای کوتاهی شبیه "آاا" از بین لبهاش بیرون پرید و خیلی زود تونست "خ"ی بقیهش رو خفه کنه و لبهاشو داخل دهنش بکشه. با دست چپش ساق پای ضربه خوردهش رو ماساژ داد.