جهنم²⁶

141 13 0
                                        

دختر کنار پای پسری که بی شک تمام زندگیش رو در خوف و تاریکی گذرونده نشسته بود..

تلاشش برای دریافت لبخند از سمت پسر دیوانه، تمام افراد داخل خرابه ی ساخته شده روی خروار عدالت و خون افراد بی گناه رو تحت تاثیر قرار می‌داد!

-پسر تو انقدر سریع ریاضیم یاد گرفتی؟ من نمیتونم پنج رو بدون کمک دستام با سه جمع کنم...

پسر به آرومی خندید؛ کاملا متوجه دلسوزی دختر و دروغ و دغل های بی گناهش شده بود.. همیشه متوجه دلسوزی بقیه میشد اما به روی خودش نمیاورد!

دید متفاوتی نسبت به افراد اونجا پیدا کرده بود!
همچنان از آقا میترسید و افزایش تپش قلبش رو اطراف مرد حس میکرد..

اما از وقتی معنای اسمش رو فهمیده بود دیگه به شدت قبل ازش متنفر نبود...

از طرفی، مرد به قولش وفا کرده بود و حالا زد میدونست مادری به اسم بیانکا در زندگیش بوده.‌‌..
و خودش! میدونست جاویده!

درسته! زد به یاد آورده بود اما نیاز نبود کسی راجب خاطرات مبهم محدود به فهم کودکیش چیزی بفهمه...

"خوب میدونی میتونه به جهنم بفرستت، جایی که دیشب بودی... هنوز هم هستی!"

دیشب... نمیدونست دیشب چه زمانیه! اما به یاد میاورد آتشی که کل وجودش رو در بر گرفته بود! صدای فریاد و بوی گوشت سوخته... صدای جیغ آشنایی که هیچ وقت از ذهنش نمیره!

اون مرد... ناتان! خودش گفته بود دنیای واقعی با دنیای زد فرق میکنه و ارواح حقیقت ندارن.. اما ارواح تنها افرادی بودن که در قتلگاه دیشب کنارش بودن!

شاید انسان ها واقعی نبودن و فقط جهنم و ارواحش وجود حقیقی داشتن؟ حس میکرد باید به زبان بیاره که میدونه در دنیایی غیر واقعی زندانیش کردن تا بتونه به واقعیت برگرده.. ولی میترسید که صلح کوتاه مدت رو ازش بگیرن و بدتر به زنجیر بکشنش!

شاید و اگر به هیچ وجه شبیه باید و مگر نبودن.. پس دوباره به دروغ لبخند کج و کوله ای زد و به حل تمرینات ریاضیش پرداخت..

زنگ موبایل نگاه پرت حواس پسرک رو از برگه گرفت و به موبایل در دست نایل، و بعد به لب هاش هنگام پاسخ دادن داد..

"کی؟
.....
همون روانیه؟
.....
که پدرش نقطه ضعفه.. عالیه! فکر کنم با دستگیریش همه چیز حل بشه نه؟
.....
باهم صحبت میکنیم؛ میبینمت!"


------

[داستان ادامه داره اما قرار نیست نوشته بشه
شاید بعدا انگلیسیشو نوشتم، هرچند که هیچ زبانی به قشنگی فارسی نیست!]

"ZED, The Dead Eastern" [Z.M]Where stories live. Discover now