اول از همه درود!
الان که اینو مینویسم ۳:۲۲ دقیقه ی شبه
اول بگم که بعضی کاراکترا دچار اختلالای روانی مختلف بودن
لیام
Bpd (borderline), bipolar, ppd (paranoid)
جاوید(زین)
Schizophrenia, Cptsd
جیکوب توئیست(هری)
Psychopathy
یسری کاراکترا قرار بود بیشتر علائم نشون بدن و یا دچار اختلال بشن که وقت نشد پس نمیگم؛)
.....
حرفای خودم:
از سر جوگیری پابلیش کردم و مطمئنم کسی قرار نیست زدو بخونه، حتی این پارتو..
و قراره کلی فحش بخورم که نوتیفیکش زیاد براتون گذاشتم 😂
و البته میدونم جایی بینتون ندارم
شاید فکر کنید از سر جلب توجه نوشتم، انپابلیش کردم و حالا بعد شاید هفت هشت ماه دوباره پابلیش کردم
ولی من حتی نمیدونم چه احساسی دارم
وانمود نمیکنم، خیلی وقته حال و اخلاق لیام زدو دارم و جام بین ادما نیست... بابت اینطور بودنم متأسفم..
دارم زیادی بی پرده حرف میزنم و این حوصله ی همه رو سر میبره:»
امیدوارم حداقل یکی بخونتش و واقعا ازش لذت ببره!
حس میکنم تنها خودم از زد لذت بردم و دوسش داشتم
شاید زد قرار بود از اولشم فقط برای من توسط من نوشته بشه؟
به هرحال
تقدیم به تویی که گفتی تسلیم نشم:)
_selenilium
_selenilium
و خوشی
و ریچل و زهرا:)
YOU ARE READING
"ZED, The Dead Eastern" [Z.M]
Fanfictionعشق... آشنایی که در غریبه ترین مکان با انسانیت هم مثل علف هرز رشد میکنه، و مغز رو هرزه ی توجه و خواسته شدن توسط یه بت میکنه... عشق یه هرزه ست، و انسانِ عاشق، بت پرستی دیوانه! ..... -بیا واقع بین باشیم زیبای من... من بخاطر حرفات نمیمونم! بخاطر خودت ت...
!["ZED, The Dead Eastern" [Z.M]](https://img.wattpad.com/cover/273107134-64-k143747.jpg)