42_ پارتِ ویژه، اسماتِ (آینه‌ی هتل🪞)

11.4K 588 1.2K
                                    


سلااااااام آرررمییییی! ببینید کی برگشته و با چه پارتی! 🤡😅
کاورِ هاتِ این پارت چی میگههه؟!🚶🏻‍♀️

آقا این پارت اسماته و دقت کنید ۱۴ هزار و ۸۰۰ کلمه‌س؛ توجه کردین؟ ۱۴/۸۰۰ تماما اسمات!
پس قشنگ با حوصله و با احساس بخونیدش و سعی کنید تمام حس و حال تهکوک تویِ پارتی که باهم ازدواج کردنو یادتون بیارید بعد اینو بخونید که بتونید بهتر درکشون کنید. حتی ترجیحم اینه که اگه یادتون رفته حتما برگردید تیکه‌ی اول پارت (چهل ۴۰)که تهکوک ازدواج میکنن رو بخونید بعد بیاید سراغ این پارت🤭👌🏻

 حتی ترجیحم اینه که اگه یادتون رفته حتما برگردید تیکه‌ی اول پارت (چهل ۴۰)که تهکوک ازدواج میکنن رو بخونید بعد بیاید سراغ این پارت🤭👌🏻

¡Ay! Esta imagen no sigue nuestras pautas de contenido. Para continuar la publicación, intente quitarla o subir otra.

¡Ay! Esta imagen no sigue nuestras pautas de contenido. Para continuar la publicación, intente quitarla o subir otra.

و قبل از اینکه بریم سراغ پارت، یه تشکر ویژه از سارا و مهشید عزیزم که این کاور های خوشگلو برای بوکم آماده کردن از همینجا ماچ بهتون بیبی هام💋🥺🌸💕

¡Ay! Esta imagen no sigue nuestras pautas de contenido. Para continuar la publicación, intente quitarla o subir otra.

و قبل از اینکه بریم سراغ پارت، یه تشکر ویژه از سارا و مهشید عزیزم که این کاور های خوشگلو برای بوکم آماده کردن از همینجا ماچ بهتون بیبی هام💋🥺🌸💕

______________________________________________________

ادامه‌یِ پارتِ ۴۰_ بعد از مراسم ازدواج تهکوک

جونگکوک فقط تونست با پاش در رو ببنده و تهیونگ رو محکم به دیوارِ کنارِ در بچسبونه. نمیفهمید داره چیکار میکنه؛
شاید دیوونه شده بود!
اما در هرصورت اون فقط میخواست زودتر همسرش رو تصاحب بکنه، این پسر نفسِش رو می‌گرفت.

My weird bodyguard (Kookv)Donde viven las historias. Descúbrelo ahora