پوزخند تحقیرآمیز مارک با دیدن عکس زین توی گوشی جاستین و نگاه کنایه دارش به لیام باعث میشه تا جاستین لحظهای از ترس قفل کنه..
ل: چته؟
لیام رو به مارک میگه و با اخم به گوشی جاستین توی دست مارک خیره میشه
مارک: چیزی نیست که نشه حلش کرد..
حین حرف زدن نگاه تیزی به جاستینی که در بدترین حالت ممکن گیر بدترین آدم افتاده، میندازه
مارک: فقط قراره همین که رسیدیم چند نفر از افرادت و صاف بفرستم ته جهنم
عکس پس زمینه گوشی جاستین که زیبایی پسر شرقی رو به رخ کشیده رو با حرص مشهودی رد میکنه
مشخصا جاستین سریع پیام و پاک کرده اما مارک لیست شماره های گرفته شده از اون گوشی ساده رو باز میکنه و نشون لیام میده
لی: خب؟
مارک: این شماره رو میشناسی؟
نگاه سوالی لیام رو روی خودش میبینه تا ادامه بده
مارک: سیمکارت قدیمیه ولی دقیقا مال همون جاییه که داریم میریم
لی: این شماره کیه؟
مارک: حدس زدنش برات سخت نیست
مارک: شماره مت..لی: برای این داری مزخرف میبافی؟ که این و حل کنی؟ یه شماره به درد نخور؟؟
تقریبا سعی میکنه با وجود نگرانیش، با مسخرگی و بی تفاوت به زبون بیاره و آتویی دست مارک نده اما اون مرد با پرخاشگری ادامه میده
مارک: مزخرف؟ یکی از همین احمقای دور و برت راپورت ما رو به اون مردک داده تا فرار کنه میفهمی؟
لی: چرت نگو
با خستگی میگه و سعی میکنه از موضوع دردسرسازی که به گوشش خورده، با بی تفاوتی رد بشه ولی مارک خوب بلده شرایط و بحرانیتر از چیزی که هست نشون بده
مارک: چرت میگم؟؟ همینهایی که درست بغل گوشت نشستن دارن آمارت و به دشمنت میدن ولی تو هنوز مثل احمقا داری طرفشون و میگیری
لی: خیله خب بدش من این کوفتی و..
با عصبانیت محسوسی تسلیم شده به گوشی اشاره میکنه ولی مارک سریع اون و از لیام دور میکنه
مارک: دو روز پیش قرارمون چی بود لی؟ اینکه به من اعتماد کنی
لی: به تو اعتماد کنم؟؟ فکر میکنی من احمقی چیزی ام؟؟ داری چرت و پرت بارم میکنی تا دور و بری هام و خراب کنی واضحه..
عکس زین و سمت لیام میگیره و با علم به اینکه تیر آخر و به لیام زده، ریلکس تر ادامه میده
مارک: حالا چی؟
درست ثانیهای نگاه کوتاه به عکس مقابلش باعث میشه تا نگاه لیام در لحظه از سردرگمی دربیاد و رنگ خشم بگیره
YOU ARE READING
unforgettable [Z.M]
Fanfiction- میخوام کاری کنی همه چی و فراموش کنه بشه یه صفحه خالی از اون مرد فقط من و ببینه + این کار ریسکه ممکنه بیدار نشه یکم فک کن مرد تو میتونی همین حالا هم مال خودت کنیش - نه نمیشه هر کاری می کنم ازم می ترسه از وقتی اون آشغال بردش همه چیزش شده اون حتی ا...