35

976 174 380
                                    


ن: فک کن نایل فک کن

عصبی به خودش میگه تا بتونه بفهمه کار کی میتونه باشه

چند ساعتی میشه که مسیر منتهی به فرودگاه و زیر و رو کرده بودن و
وقتی به محل رسیدن فقط مت و با وضع خونی و داغون کنار جاده پیدا کرده بودن و خبری از زین نبود

پشت سر آمبولانسی که اون مرد نیمه بیهوش و راهی بیمارستان میکرد، راه افتاد و با رسیدن به اونجا منتظر شد تا به هوش بیاد

بعد از اینکه اوضاع اون مرد کمی روبراه شد، حرف های عجیبش و در مورد اینکه راننده ای که سوار ماشینش بودن، ریکی بوده و روی زینی که با دیدنش بقدری وحشت زده شده که حمله عصبی بهش دست داده، اسلحه کشیده و درنهایت مت و تهدید کرده که اگه خودش و از ماشین در حال حرکت پرت نکنه پایین، پسر و میکشه..

کل قصه ای که اون مرد با وجود شرایط سختش براش گفت و ازش کمک خواست، همین بود

کلافه و عصبی از اونجا بیرون میاد و سمت ماشینش میره

- قربان منتظر دستور شما موندیم برگردیم؟

ن: تا وقتی نگفتم هیچکدوم از جاتون جم نمیخورین..

سوار ماشین میشه و به سرعت شماره جاستین و میگیره و مختصر جریان و بهش میگه

ج: لعنتی چطور ممکنه؟ یعنی اون عوضی زنده است؟

ن: این ممکن نیست یه دروغ محضه احتمالا این یارو داره دروغ میگه

ج: اگه دروغ نباشه چی؟

ن: میگم ممکن نیست جاس

ل: چرا نیست شاید اون کثافت هنوز زنده است شاید اصلا..

قبل از اینکه حرفش و ادامه بده، نایل عصبی حرفش و می بره و تن صدای عصبیش و بالاتر میبره

ن: ممکن نیست چون من جسد نیمه سوخته اش و به چشم دیدم

یادآوری روز نحصی که پا به زیرزمین عمارت کلارک گذاشته بود و اون صحنه وحشتناک و دیده بود، تنفرش از مارک و چند برابر میکرد با این وجود آروم بود و همه چیز و نگهداشته بود تا به وقتش انتقام بگیره

ج: پس این چطور ممکنه؟

خواست ادامه بده و چیزی که به ذهنش می اومد و به زبون بیاره که با دیدن قیافه عصبانی لیام درست روبه روش آب دهنش و قورت میده و بی توجه به صدای جاستین پشت خط، گوشی و تو صندلی کمک راننده پرت میکنه و ترسیده از ماشین پیاده میشه

ن: توضیح میدم لیام

پیش دستی میکنه و قبل از اینکه لیام از شدت عصبانیت بهش حمله کنه میگه تا شاید بتونه اون مرد خشمگین و به آرامش دعوت کنه ولی گویا گوش لیام چندان به حرفش بدهکار نیست چون قبل از اینکه ادامه بده یقه اش کشیده میشه و تا به خودش بجنبه کمرش به در ماشین کوبیده میشه و صورتش از درد تو هم میره

unforgettable [Z.M]Where stories live. Discover now