Part2: توت فرنگی

219 47 5
                                    

نامجون : سلام گوساله ها اومدن ، ببخشید معطل شدین.
جیمین:........
جیهوپ در حالی که بلند بلند میخندید یهو چشماش گرد شد و گفت: چقدر قیافتون آشناست
جیمین:......
یونگی : فک کنم لاله بچه ها ....
نامجون : هیوووونگ زشته !!!!
جیهوپ: ااااا الان یادم افتاد شما پارک جیمین همون بلاگر معروف نیستین ؟
با حرف جیهوپ یونگی و نامجون به سمت من برگشتن و با تعجب زل زدن بهم
وای باورنکردنی بود ! گروه رپ مورد علاقم ،اسطوره های زندگیم رو به رو و کنارم نشسته بودن و من بهشون گفته بودم گوساله......
بلاخره تونستم آب دهنمو قورت بدم حرف بزنم و با هیجان گفتم :
-شما واقعی هستین؟ یا خوابم ؟
یونگی که از همه به من نزدیک تر نشسته بود یه نیشگون از بازوم گرفت که تا مغز استخونم سوخت .
در حالی که جاشو میمالیدم گفتم : پس خواب نیست !! باورم نمیشه شمارو اینجا میبینم !!!
یونگی: میخوای یکی دیگه بگیرم تا باورت بشه؟
جیمین: نه ممنون هنوز جای اثبات قبلی درد میکنه، بله من پارک جیمین هستم.
جیهوپ: هیونگ بچه رو سوراخ کردی . جیمین شی خیلی خوشحالم که دیدمت من همیشه ویدیوهاتو دنبال میکنم ، خیلی کیوتی !
جیمین: وای باورم نمیشه که شما ویدیوهای منو مبینین . اصن باورم نمیشه که اینجایین.چرا کریس هیچی به من نگفت ؟چجوری اصن میشناسینش؟ من یکی از فنای بزرگ شمام و خیلی خوشحالم میبینمتون .خیلی هیجان زده ام ، وای خیلی دارم حرف میزنم نه؟
یونگی : خیلی ...
نامجون: هیونگ !!! ممنون جیمین شی . آره راستش این یه مهمونی پرایوت و کسی قرار نبود ازش خبر دار بشه.من از کریس خواهش کردم به کسی در این مورد نگه . منو کریس از بچگی از طریق تجارت پدرامون همدیگرو میشناسیم . من و خانوادم وقتی من کوچیک بودم یه مدت آمریکا زندگی میکردیم ،بعد رفتیم کره . ‌وقتی فهمید ما اومدیم اینجا برای کنسرت دعوتمون کرد امشب دور هم باشیم . تو از کجا میشناسیش؟
جیمین: منو کریس هم دانشگاهی بودیم یه زمانی... اممم راستی عذر میخوام بابت حرفی که شنیدید نمیدونستم شما رسیدین.... و خب نمیدونستمم شیشه ماشین پایینه...
جمله اخرو با خجالت گفتم و سرمو انداختم پایینو صددرصد لپام مثل همیشه قرمز شد .
یونگی: آخی رنگ توت فرنگی شد!!
جیهوپ نگاهی بهم کرد خندید و گفت : هیونگ اذیتش نکن!
یونگی شونه ای بالا انداخت و چشماشو بست و سرشو تکیه داد به پشت صندلی..
نامجون ادامه داد: نه بابا جیمین شی اشکالی نداره . انقدر این یونگی دیر حاضر میشه و دیر میرسیم دیگه به این حرفا عادت کردیم
و خندید و یونگی کوچکترین عکس العملی نشون نداد.
داشتم با نامجون حرف میزدم اما کلا مین یونگی رو نگاه میکردم.
باورم نمیشد هنوز ، اینجا باشه.
کسی که میپرستمش ، با چند سانتی متر فاصله از من نشسته بود. میتونستم خودمو بندازم تو بغلش خیلی راحت .عطر تلخش زیر دماغم بود! وای هرچی نفس میکشیدم سیر نمیشدم از بوش.
لعنتی!
عطری هم که به خودش میزنه خیلی سکسیه !
خودتو نباز جیمین ، اروم باش، تا اخر شب میبینیشون، هول نکن!!! کار احمقانه نکنی!
جیهوپ یه نگاه به کراواتم کرد و گفت : هنوزم نمیتونی ببندیش؟
احتمالا از کلیپام فهمیده بود چون بارها توشون گفته بودم که با بستن کراوات مشکل دارم .
خندیدم و گفتم : نه ! مهم نیست چندبار تلاش کنم اما هیچوقت نمیتونم یاد بگیرم .
جیهوپ: واقعا کار سختیه منم همیشه این کارو یا استف یا یونگی برام انجام میدن ؛ یونگی هیونگ براش ببند.
یونگی در حالی که حتی چشماشو باز نکرد گفت : حال ندارم...
نامجون : یونگی لازم نیست جلوی یه فن چهره واقعیتو نشون بدی کمکش کن!
جمین: نه ممنون رسیدم اونجا از کریس میخوام کم....
یک دفعه کراواتم کشیده شد سمت یونگی . نزدیک بود پرت شم تو بغلش و گفت :خیلی حرف میزنین
کراواتو گرفت تو دستشو برام خیلی حرفه ای تو 5 ثانیه بستش
تمام این مدت مثل احمقا زل زده بودم بهش.
از فاصله 5 سانتی صورت تو صورت بودم باهاش .
حتی نمیتونستم نفس بکشم .
وقتی کارش تموم شد یه نگاه بهم کرد یه پوزخند زد و گفت : تموم شد میتونی نفس بکشی!
وای فهمیده بود....
با خجالت سرمو انداختم پایین و ازش تشکر کردم
یونگی خندید و گفت : باز شبیه توت فرنگی شد
جیهوپ و نامجون برگشتن نگام کردن زدن زیرخنده.
جیهوپ: جیمین شی فک کنم بین خودمون بایستو پیدا کردم
و بعد خندید و من بیشتر قرمز شدم!
یونگی یه نگاهی بهم کرد و گفت : جیهوپ بس کن دو دقیقه زبون به دهن بگیر. بذار دو دقیقه چشمای کوفتیمو ببندم ! اینم از خجالت داره بنفش میشه دست از سرش بردار!
و جیهوپ با هشدار یونگی عقب کشید، خندید و برگشت با نامجون مشغول صحبت شد
نفس راحتی کشیدم که از زیر نگاهشون اومدم بیرون .
زیر لب ممنونی گفتم و یونگی هم زیر لب گفت :
- قابلی نداشت توت فرنگی

_____________________________________
خب بچه ها امیدوارم که تا اینجاشو دوست داشته باشید
حتما بعد از پایان پارت ها با vot و کامنت بهم کمک کنید تا بتونم بهتر براتون بنویسم و نقصای پارت و بر طرف کنم ..
ممنون
شیماشی💜

My AngelWhere stories live. Discover now