Part17:تظاهر

98 20 3
                                    

سلام به دخترای قشنگم.بابت تاخیر آپ کردن معذرت میخوام ،واقعا خودتون میدونید که حال هیچکس خوب نیست،برای همین نوشتن پارتا نسبت به قبل خیلی بیشتر زمان میبره! خلاصه که توی این روزا حسابی مراقب‌ خودتون باشید😘
ممنون که میخونید منتظر کامنتای قشنگتون هستم💜
روز‌جهانی دختر رو هم به‌ همتون تبریک میگم😍
شیما شی💜
____________________________________
*جین*

بلاخره بعد از چند ساعت ته سوک با لی ته مین بیهوش توی صندوق عقب ماشین برگشت. بردنش توی انباری پایین بستنش به صندلی ،ته سوک برای من هم صندلی آماده کرد و مقابلش نشستم

+آب بریز روش بهوش بیاد

یکی از بچه ها سطل آب بزرگی رو روی ته مین ریخت و بلاخره بهوش اومد.شوکه و متعجب اطرافشو نگاه میکرد. وقتی نگاهش به من افتاد شروع کرد به خندیدن ...

-خیلی دیرتر از چیزی که فکرشو میکردم اومدی سراغم ،همون روز اول منتظرت بودم

+خوبه ! پس میدونی برای چی اینجایی!!

-اوووم آره ولی باید بهتون بگم که من نمیدونم اون دوتا عوضی الان کجان!

+پس از کجا میدونی که جریان چیه؟

خنده احمقانه ای کرد

-اوه کیم سوکجین احمق! تو خودتو بزرگترین مافیا کره میدونی ولی از اتفاقاتی که دقیقا زیر گوشت میافته بیخبری!

با این حرفش یکی از بچه ها که کنارش بود مشت محکمی تو دهنش کوبید، پامو روی پام انداختم و تکیه دادم

+میبینی ! بچه های من یکم حساسن خودشون تصمیم میگیرن باهات چیکار کنن پس حواست به حرف زدنت باشه

-آشغال عوضی!!!! دستمو باز کن حرومزاده!!

با فحشی که داد مشت محکم دیگه ای نصیبش شد

+ببین جناب لی اگه بخوای به فحش دادنت ادامه بدی و داد و بیداد کنی تا صبح کتک میخوری و به صحبتمون نمیرسیم ، پس بهتره زودتر حرف بزنی!

خون جمع شده توی دهنشو تف کرد وغرید

-بهت گفتم من از اون عوضیا خبر ندارم فقط شب قبل اینکه بره اومد پیشم و برام جریان و تعریف کرد،نگفت کجا میره فقط یه پیغام بهم داد که وقتی تو اومدی سراغم بدمش به تو!

مشکوک شدم،یونگی برای من پیغام گذاشته بود؟؟چشمامو ریز کردم

+چه پیغامی؟

-نمیدونم یه فیلم بود که من ازش سر در نیاوردم ولی بهم گفت اگه بخوای بلایی سر من بیاری یا پلیس و بندازی دنبالش و آبروشو تو کره ببری یا حتی اینکه بری دنبالش و جیمین و ازش بگیری همه این چیزی که دست من رو پخش میکنه!

My AngelDonde viven las historias. Descúbrelo ahora