*جیمین*از صبح درگیر سرگرم کردن جین بودم. امشب تولدش بود و نامجون ازم خواسته بود که توی کمپانی مشغول نگهش دارم تا نره خونه و اون بتونه بساط مهمونی رو توی عمارت به پا کنه!
تهیونگ هم قرار بود خودش رو برای امشب برسونه و از این موضوع هم فقط من خبر داشتم.
درو باز کردم و پیش جین که در حال تست گرفتن از بچه هایی که برای مدلینگ درخواست داده بودن بود رفتم .
+چطوری هیونگ؟
-جیمین من خسته شدم بیا بقیشو خودت انجام بده میخوام برم خونه!
گوشیش رو بیرون آورد تا با ته سوک تماس بگیره ، اما من که میدونستم ته سوک رفته دنبال کیک !!! گوشیش رو به سرعت ازش گرفتم و گفتم
-هیونگ اذیت نکن دیگه چندتا دیگه بیشتر نموندن اینارو هم تموم کن تا من یه غذای خوشمزه برات سفارش بدم بخوریم و بعد بریم خونه
کلافه چشماشو چرخوند
+حداقل برام قهوه بیار
-چششششمممم
به سرعت به طرف انجام دادن دستورش رفتم و توی دلم نامجون رو فحش دادم که منو مسئول کرده بود مراقب کسی باشم که یکجا بند نمیشه وباید تا عصر اینجا نگهش دارم....
.
.
.
.
ویلچر جین رو هول دادم و به داخل عمارت بردم و چراغ ها روشن شد
سووووووورپرراااایززززز
همه چیز طبق برنامه پیش رفت و جین هم واقعا سورپرایز شد ، دوست پسرش به سمتش اومد بوسیدش و تولدش رو بهش تبریک گفت ، بعد هم مهمونها به نوبت اومدن. اما کسی که واقعا از دیدنش نه تنها جین بلکه من هم سورپرایز شدم جئون بود . اونهم همراه با خواهرش. جلو اومد و جلوی جین زانو زد ، دست جین رو توی دستش گرفت
+هیونگ میدونم تو و جیمین از من متنفرین ولی فکر کنم خودتون بهتر میدونید که من تقصیری توی این قضایا نداشتم ، امروزم اومدم اینجا هم بابت اینکه توی جریان بستری شدن من کلی زحمت کشیدی ازت تشکر کنم و هم تولدتو تبریک بگم و ازت بخوام منو ببخشی!
من فقط نگاهش میکردم اما جین دستی به سر کوک کشید و باعث شد حلقه های اشک توی چشماش سرازیر بشه
-جونگ کوک کسی از تو متنفر نیست فقط خب .... میدونی جیمین هم به تو مثل برادرش نگاه میکرد و اعتمادشو خراب کردی.من میدونم تو دلت پاکه و گناهی این وسط نداری نامجون یه سری چیزا بهم گفته. من مبیخشمت بخاطر دل مهربونت اما نفرات اصلی که باید ببخشنت کسای دیگه ان
YOU ARE READING
My Angel
Fanfictionجیمین منو تو فرشته زندگی هم شدیم، با هم پرواز کردیم و اوج گرفتیم بیا بازم اوج بگیریم و بالا بریم .... ژانر: درام-رمانتیک - انگست-اسمات-هیجان انگیز زوج اصلی:یونمین. زوج فرعی : نامجین.تهکوک.