*جیمین*
صدای بلند جین که بالای سرم بود و صدام میکرد نذاشت خواب قشنگ و عمیقمو ادامه بدم ،غرغر کنان بلند شدم و گفتم
+هیونگ! یه روز تعطیل نمیذاری بخوابم! کل این هفته رو هم 5 ساعتم نخوابیدم!
-غرغر نکن بلند شو چند ساعت دیگه پرواز تهیونگ میشینه باید بری دنبالش
چشماموگرد کردم وکلافه گفتم:
+هیونگ شوخی میکنی؟اینهمه خدم و حشم داری(نمیدونم درسته یا نه به بزرگواری خودتون ببخشید) اونوقت منو از خواب بیدار کردی که برم دنبال تهیونگ؟
هوف کلافه ای کشید و عصبی گفت
-انقدر با من بحث نکن جیمین! کار ضروری برام پیش اومده باید تقریبا همه رو ببرم با خودم برای سرکشی به یکی از کشتی ها ، نامجونم رفته جونگ کوک و با یونگی مرخص کنن! پس دیگه شخص دیگه ای نمیمونه پس لطفا اعلی حضرت اگه زحمتی نیست بلند شو برو دنبال ته!
نمیدونم چیشده بود که انقدر عصبانی بود تا جملش رو تقریبا تموم کنه از عصبانیت رنگش کاملا قرمز شد
+باشه هیونگ میرم انقدر عصبی شدن نداره!
کلافه دستی به صورتش کشید
-معذرت میخوام جیمین عصبی بودن من بخاطره کارمه نه تو ! دیگه من باید برم . مراقب خودتون باش شب میبینمتون
منتظر جواب من نموند و بسرعت از اتاق زد بیرون.خیره به در موندم و به رفتار جین فکر کردم اما به این نتیجه رسیدم که همیشه وقتی کارش به مشکل میخوره اینجوری میشه و بعد درست میشه!بنابراین بیخیال شدم
حاضر شدم و به سمت فرودگاه رفتم
پرواز تهیونگ 1ساعت تاخیر داشت .بنابراین توی کافه فرودگاه منتظرش نشستم مشغول خوردن قهوه شدم. فکرم شدیدا درگیر جونگ کوک بود بنابراین تصمیم گرفتم به نامجون زنگ بزنم وجویای حال جونگ کوک بشم، درسته توی دزدیده شدنم نقش داشت و ازش ناراحت بودم ولی دیگه راضی به مرگش نبودم ، با اینکه دوبار تماس گرفتم کسی جوابگو نبود. بیخیالش شدم و بعد از خوردن قهوه ام به سمت گیت خروجی مسافرین رفتم و بعد از دقایقی قامت جذاب تهیونگ از دور مشخص شد...
توی راه برگشت هردو مشغول صحبت راجع به کسب و کار جدیدی که من قرار بود راه بندازم بودیم و کاملا از تمامی موضوعات فاصله گرفتیم. بنابراین وقتی نامجون باهام تماس گرفتم بدون ذره ای فکر تلفن رو روی اسپیکرماشین جواب دادم
+هیونگ؟
-جیمینی چطوری؟ جانم زنگ زدی نتونستم جواب بدم . تازه از بیمارستان رسیده بودیم، داشتم جونگ کوک و بالا میاوردم از پله ها بخوابونمش توی تختش
YOU ARE READING
My Angel
Fanfictionجیمین منو تو فرشته زندگی هم شدیم، با هم پرواز کردیم و اوج گرفتیم بیا بازم اوج بگیریم و بالا بریم .... ژانر: درام-رمانتیک - انگست-اسمات-هیجان انگیز زوج اصلی:یونمین. زوج فرعی : نامجین.تهکوک.
