*جیمین*-تتتتتتتتهههه! موبایلت کشت خودشووووو
+الاغ جون نمیبینی دستم بنده؟ خودت جواب بده!
زیر لبی غر میزدم که خوبه حالا داره 2تا نودل و تخم مرغ درست میکنه ها و تلفنشو برداشتم. شماره ای سیو نشده با پیش شماره کره بود. پس فکر کردم حتما از دوستاش یا شرکت بهش زنگ زدن.
-الو؟
صدایی از اونور خط نیومد. برای همین دوباره تکرار کردم
-الو؟ بفرمایید؟؟
همین لحظه بود که صدای نحسش توی گوشم پیچید
-جیمین؟
با پیچیدن صداش لرز افتاد به جونم و دستام شروع کرد به لرزیدن! لعنتی! حتی بعد از اون اتفاقات از صداشم میترسیدم!
تمام شجاعتمو جمع کردم و گفتم:
+برای چی به تهیونگ زنگ زدی عوضی؟
خنده عصبی بلندی سر داد
-آقای بازیگر من به تهیونگ زنگ زدم چون با اون کار داشتم چرا باید به تو بگم؟ که بازم بری یه فیلم دیگه براش بازی کنی؟
غرریدم
+ کی قراره دست از سرمون برداری مین یونگی؟!
-از سرمووون؟ بیبی فک کنم دچار سو تفاهم شدی ! من با توعه هرزه هیچ کاری ندارم!بعد از اتفاقایی که افتاد فهمیدم لیاقتت همون خوابیدن زیر کای اسکله ، که ... هه، البته خب شنیدم اونم مثل یه آشغال پرتت کرده دور! میبینی جیمین؟ حتی کای هم تورو شناخت!
دیگه کنترل صدام دست خودم نبود.فریاد زدم
+دهن کثیفتو ببند! من کای رو به خاطر تو از دست دادم حرومزاده!
باز هم خنده رو مخ دیگه ای کرد
-نه بیبی به خاطر هرزه بازیای خودت بود!دفعه دیگه ام تلفن کس دیگه ای رو جواب نده!بحث تهیونگ هم با تو کاملا جداست، نمیذارم رابطه تهیونگ و جونگ کوک بخاطر آدم بی ارزش وپستی مثل تو بهم بخوره!
و بعد صدای بوق ممتد بود که توی گوشم پیچید!
چیزایی که شنیده بودم رو باور نمیکردم. باورم نمیشد که مین یونگی باهام اینجوری حرف زده باشه ! همش احساس میکردم اگه یه روزی بهم زنگ بزنه دوباره میخواد التماس کنه و ازم بخواد که ببخشمش! نمیدونستم که قراره اینجوری باهام حرف بزنه یا بهتر بگم هرچی از دهنش در میاد و بارم کنه!
VOCÊ ESTÁ LENDO
My Angel
Fanficجیمین منو تو فرشته زندگی هم شدیم، با هم پرواز کردیم و اوج گرفتیم بیا بازم اوج بگیریم و بالا بریم .... ژانر: درام-رمانتیک - انگست-اسمات-هیجان انگیز زوج اصلی:یونمین. زوج فرعی : نامجین.تهکوک.