برگرد پیشم:Part19

126 17 8
                                    


*جیمین*

-تتتتتتتتهههه! موبایلت کشت خودشووووو

+الاغ جون نمیبینی دستم بنده؟ خودت جواب بده!

زیر لبی غر میزدم که خوبه حالا داره 2تا نودل و تخم مرغ درست میکنه ها و تلفنشو برداشتم. شماره ای سیو نشده با پیش شماره کره بود. پس فکر کردم حتما از دوستاش یا شرکت بهش زنگ زدن.

-الو؟

صدایی از اونور خط نیومد. برای همین دوباره تکرار کردم

-الو؟ بفرمایید؟؟

همین لحظه بود که صدای نحسش توی گوشم پیچید

-جیمین؟

با پیچیدن صداش لرز افتاد به جونم و دستام شروع کرد به لرزیدن! لعنتی! حتی بعد از اون اتفاقات از صداشم میترسیدم!

تمام شجاعتمو جمع کردم و گفتم:

+برای چی به تهیونگ زنگ زدی عوضی؟

خنده عصبی بلندی سر داد

-آقای بازیگر من به تهیونگ زنگ زدم چون با اون کار داشتم چرا باید به تو بگم؟ که بازم بری یه فیلم دیگه براش بازی کنی؟

غرریدم

+ کی قراره دست از سرمون برداری مین یونگی؟!

-از سرمووون؟ بیبی فک کنم دچار سو تفاهم شدی ! من با توعه هرزه هیچ کاری ندارم!بعد از اتفاقایی که افتاد فهمیدم لیاقتت همون خوابیدن زیر کای اسکله ، که ... هه، البته خب شنیدم اونم مثل یه آشغال پرتت کرده دور! میبینی جیمین؟ حتی کای هم تورو شناخت!

دیگه کنترل صدام دست خودم نبود.فریاد زدم

+دهن کثیفتو ببند! من کای رو به خاطر تو از دست دادم حرومزاده!

باز هم خنده رو مخ دیگه ای کرد

-نه بیبی به خاطر هرزه بازیای خودت بود!دفعه دیگه ام تلفن کس دیگه ای رو جواب نده!بحث تهیونگ هم با تو کاملا جداست، نمیذارم رابطه تهیونگ و جونگ کوک بخاطر آدم بی ارزش وپستی مثل تو بهم بخوره!

و بعد صدای بوق ممتد بود که توی گوشم پیچید!

چیزایی که شنیده بودم رو باور نمیکردم. باورم نمیشد که مین یونگی باهام اینجوری حرف زده باشه ! همش احساس میکردم اگه یه روزی بهم زنگ بزنه دوباره میخواد التماس کنه و ازم بخواد که ببخشمش! نمیدونستم که قراره اینجوری باهام حرف بزنه یا بهتر بگم هرچی از دهنش در میاد و بارم کنه!

My AngelOnde histórias criam vida. Descubra agora