Part16:تنبیه

123 21 6
                                    



*جین*

بلاخره در مقابل ویبره گوشیم که 1 ثانیه هم قصد قطع شدن نداشت بیدار شدم.اسم کای روی گوشیم افتاده بود

+وااای کای چیه!! یه روز تعطیل خواستم کپه مرگمو بذارما اگه گذاشتی!!!!
صدای لرزون کای توی گوشم پیچید

-جین !!! جیمین اونجاست؟

با سوالش چشمام تا آخر باز شد

+جیمین؟ نه! چطور؟

با ناراحتی و استرس نالید

-وای جیمین گم شده ، جین!!

احساس میکردم تو خواب داره این اتفاق میفته. چند بار پلک زدم ولی هیچ تاثیری نداشت .بلند شدم و روی تخت نشستم ، نه خواب نبود!!

+چی میگی کای؟؟ یعنی چی جیمین گم شده؟؟؟؟؟

-یعنی نیییسسست نیییستتت!!! لعنتی هیچ جا نیست! گوشیش خاموشه 200 بار بهش زنگ زدم!!

+کای آروم باش . اینا تعطیلیا با تهیونگ تا ظهر میخوابن نگران نباش حتما گوششیشو خاموش کرده راحت بخوابه

فریاد زد

-احمق بهت میگم جیمین گم شده!!! به تهیونگ خودم زنگ زدم . خونه نرفته . رانندم میگفت دیشب یکی از مستخدمین شرکت که خیلی عجیب غریب بوده بهش قهوه داده و بعدش خوابش برده وقتی هم بیدار شده صبح بوده...

مکثی کرد... با بغض شدیدی گفت:

+جین! فک کنم جیمینمو دزدیدن!!!!

گوشام زنگ میزد... قلبم تند تند میزد... جیمین و دزدیده بودن؟ مگه میشه!

فریاد زدم

-احمق !!!! عرضه نداشتی مراقب جیمین باشی؟؟!!!

+جین الان وقت این حرفا نیست، من ژاپنم برا 1 ساعت دیگه بلیط پیدا کردم برگردم پاشو لطفا یه کاری بکن!!! جیمینمو پیدا کن !!! لطفااااا!!!

و زد زیر گریه...

-لعنت بهت کیم کای!!! لعنت بهت!!!

گوشی رو قطع کردم ...

مغزم تبدیل به 100 راه شده بود . نمیدونستم به کی شک کنم. دشمنای من؟بلاخره رفتن سراغ جیمین؟؟ کسی چیزی نمیخواست ازم که من مخالفت کرده باشم!! کای یعنی دشمن داشته؟؟ استاکر جیمین بوده؟؟ کار مین یونگی نباشه؟؟ مین یونگیییی!!!!

با اومدن اسم مین یونگی تو ذهنم چراغ مغزم روشن شد. حتما کار خود بیشرفش بود وگرنه کسی با جیمین دشمنی نداشت که بخواد بدزدش!!

My AngelWhere stories live. Discover now