Part29:پایان

179 30 23
                                    

خب سلام
آماده اید برای ریختن؟؟؟😁
____________________________________
یونگی*

از اینکه جیمین رو توی اون حال تنها گذاشتم حس خیلی خیلی بدی داشتم.بنابراین سریع با جین تماس گرفتم تا یکی رو بفرسته پیشش.
+یونگی
-جین شی میشه خواهش کنم یکی رو بفرستی پیش جیمین؟من باید برم پیش جونگکوک ،راستش جی اون گم شده و خب جیمین الان خونه تنهاست.
+برو جیمین رو بردار همین الان بیاید جفتتوت عمارت
-نمیشه!من دکتر به جیمین استراحت مطلق داده اصلا نباید روی پاش راه بره.
+باشه تو سریع بیا اینجا من خودم یکی رو میفرستم دنبال جیمین!
-هیونگ گفتم که باید برم....
+کوک و ته هم اینجا و من تقریبا میدونم اون دختره چموش کجاست،پس بجای انقدر فک زدن سریع تر خودتو برسون عمارت!
.
.
.
بعد از رسیدن به عمارت ،چیزهایی که جین برام تعریف کرد و مدارکی دیدم باعث شده بود توی شوک بزرگی برم!اصلا نمیتونستم حرفاشو باور کنم!احساس میکردم دارم خواب میبینم یا توی یک فیلم گیر افتادم.
جین دستش رو دو سه باری جلوی صورت من تکون داد
+آهای مین یونگی!!!! تمرکز کن! برای شوکه شدنت و توی بهت رفتنت وقت نداریم.هرچی سریعترباید بریم و جی اون رو بیاریم
جونگکوک که دست کمی از من نداشت با مکث گفت:
-اما....هیونگ...چطور ممکنه؟؟؟!!!من هنوزم میگم که جی اون اونجا نیست!
رو به جین کردم و پرسیدم:
+مطئنی جی اون اونجاست؟؟
جین کمی چونش رو خاروند و تبلت توی دستش رو به سمت من گرفت:
-خب با ردیابی تلفنش آخرین جایی که آنتن گوشیش به دکل مخابراتی وصل شده اینجا بوده!پس بله مطمئنم که اونجاست!پاشو سریع تر باید راه بی افتیم!به اون گردن کلفتا که اونسری خونه من لشگر کشیدن زنگ بزن بگو بیان اونجا!همین الان!
.
.
.
.
ساعتی بعد جلوی باغی ایستاده بودیم که هرگز باورم نمیشهه که تمام بلاهایی که سرم اومده زیر سر این آدمه!
افرادمون سریع بدون هیچ سرو صدایی درو باز کردن و همگی وارد باغ شدیم. بعد از چک کردن اطراف و خبری نبودن از کسی به سمت در ویلا رفتیم. من و کوک وتهیونگ چیزی که پشت پنجره ی بزرگی که مشرف به باغ بود دیدیدم ، باعث شد خشکمون بزنه! و سرجامون میخکوب شدیم. بنابراین جین پیش قدم شد و بعد از از اینکه نصف ماموراش ریختن تو خودش هم وارد شد.با صدای جیغ جی اون هر سه از شوک خارج شدیم و به سمت ویلا دویدیم.
اولین نفر جونگکوک بود که شوک زده فریاد زد:
+خدای من!باورم نمیشه!جی اون...تو چطوری...!
جی اون در حالی که میشه گفت تقریبا برهنه بود ،نشسته بود روی پای کسی که من دعا میکردم آخرین نفری باشه که اونجا ببینمش!یعنی جیهوپ!!!!!!!!!
جیهوپ بعد از شنیدن حرف کوک از شوک خارج شد . سریع تفنگی رو از توی کمرش بیرون کشید و روی سر جی اون گذاشت
+گمشید عقب!!!شما به چه حقی وارد خونه من شدین!!! برای چی اومدین تو!!! یک قدم دیگه جلوتر بیاید میکشمش!!!
کلمه ای از میون لبهای بهت زده ام خارج شد
-هوبا......
جیهوپ به سمتم چرخید
+یونگی برو و بگو این دوستت دارو دستشو از خونه من ببره بیرون وگرنه دختر خالتو میکشم!
با صدای فریاد جیهوپ در اتاق خواب پایین باز شد و کسی خارج شد که باعث شد شوک هممون دوبرابر بشه!
ته مین بود که سریع درو باز کرد و با اسلحه ی توی دستش که به سمت ما نشونه گرفته بود آروم آروم جلو اومد و پشت سر جیهوپ پناه گرفت.
جین اولین کسی بود که به حرف اومد
+ببین جیهوپ شی!تو نمیتونی به جی اون صدمه بزنی!پس اسلحه تو بنداز و بدون هیچ مقاوتی باهامون بیا!
جیهوپ پوزخند بدجنسانه ای زد که تاحالا تو عمرم این قیافش رو ندیده بودم.
-باز عقل کل اعظم حرف زد!از کجا میدونی که بهش صدمه نمیزنم! برای زجر کش کردن همتونم که شده اول جی اون رو جلو چشماتون میکشم!
جی اون که انتظار همچین حرکتی از جیهوپ نداشت زیر دستش نالید:
+اوووپپپپااااا!!!
اما جیهوپ هیچ ریکشنی به حرف جی اون نداد و تمام نگاهش روی جین بود
جین هم متقابلا خندید و کمی جلو رفت:
+یعنی میخوای بگی نمیدونی که جی اون بچه ی تو ، توی شکمشه!
همه جا سکوت شد و بعدش صدای منو تهیونگ و کوک هرسه باهم بلند شد!
-چییییییییییییییییییی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اما جیهوپ خیلی خونسرد جواب داد
+چرا میدونم!ولی نه خودش نه بچه ای توی شکمش برام مهم نیست!و شما کله پوکا نفهمیدن که جی اون فقط یه وسیله اس برای انتقام گرفتن از شماها!
نگاهی به جی اون کرد و کمی اسلحه اش رو بیشتر به سرش فشار داد
+این جوجه جاسوس من بود بین شماها و هیچکدومتون نفهمیدین!!
خنده وحشتناکی کرد و دوباره جدی شد
+البته خب سرویس دهی عالی ای هم داشت با توجه به سنش.....
جونگکوک به سمت جیهوپ حمله ور شد،اما هنوز قدمی برنداشته بود که دو نفر از ادمای جین گرفتنش.شروع به داد زدن کرد
+عوضضضضضضضضضی آشغاااااااااااااال خودم میکشمت حیووووون!!!چه بلایی سر خواهر من اوردی!!!!من به تو هیونگ میگفتم!چطوری تونستیییییییییییی!!!
فریاد جین سر جونگکوک بلند شد
-جونگکوک بسه!!!!!!!!!!!!!نمیبینی خواهرت تو چه وضعیه؟؟؟
جی اون رنگ به صورت نداشت و هرچی جیهوپ بیشتر تخریبش میکرد گریه اش شدید تر میشد.

My AngelWhere stories live. Discover now