سلام به همه ی کسایی که این مدت کلی با بودنشون بهم روحیه و انگیزه دادن و با جویا شدن از زمان اپ بعدی نشون دادن که این فیک فراموش نشده براشون.
خیلی ممنونم از تک تکتون 💔🫂
این مدت واقعا اتفاقای خوب و بد زیادی رو پشت سر گذاشتم. شاید مهمترین دلیلی که وقت نمی شد و ذهنم نمی تونست داستان رو دنبال کنه پایان نامم باشه که خیلی وقت می بره. اما من خودم هم خیلی مشتاق ادامه ی داستان و زندگی تهجین، یونمین و نامجون هستم پس به زودی حتما اپ فیک رو دوباره از سر می گیرم.
از کامنتا می فهمم چقدر مشتاق ادامه ی ماجرا هستین و این خودش باعث میشه زودتر برگردم سراغ ادامه ی فیک.
دوستون دارم و ازتون ممنونم، یک دنیا. ❤️💋
- سارینا -
YOU ARE READING
You Sadist [ NamJin, TaeJin ]
Fanfiction...من و نامجون لحظه های خوبی رو با هم گذروندیم. وقتایی که ساعت دو ونیم صبح می رفتم زیر پنجره ی اتاقش و نوربالا میزدم به این امید که بیدار باشه و ببینه خوشحال بودم. وقتایی که تا زمانی که خورشید طلوع کنه خط رودخونه رو میگرفتیم و با سرعت 120 توجاده تو...