اول سلام به همتون!
دوم هم یه تشکر بابت ووت ها و کامنتای طلاییتون𔘓
سوم هم یه توضیح راجب فیکشن "the Window"!!!
راستش باید بگم هیچ ایده ای برای ادامه داستان ندارم👈👉.
منظورم از ایده هم یه اتفاق بامزه، غمگین یا هرچیزی که باعث نشه خسته کننده بشه.
این آخری رو هم که به زور ایدش اومد ولی تا جایی حس میکنم موفق بود😂.
بنابراین میخوام ازین به بعد ادامه این فیکشن رو به شما عزیزای دلم بسپارم
امروز که داشتم کامنتا رو جواب میدادم دیدم علاوه بر ریدرهای مهربون، رایترهای با استعدادی هم هستین.
ایده هاتون رو برای ادامه تو کامنتا بهم بگید تا منم تلاشمو بکنم و اونو به بهترین روش، به یه پارت خوب دیگه تبدیلش کنم.
دوستتون دارم تا همیشههههه.𔘓چهارم هم ورود یه فیکشن جدید دیگه!!
هم کاورش آمادست هم خود داستان تا یه جایی.
یونمین و یه داستان کیوت و گوگولی.
شاید کاپل متفاوتی داشته باشه ولی مطمعنم به اندازه همین فیکشن ازش لذت میبرین. پس منتظرش باشین."Fathers" is coming....
YOU ARE READING
𝘛𝘩𝘦 𝘞𝘪𝘯𝘥𝘰𝘸 𖧧.ᵏᵒᵒᵏᵛ
Fanfictionجونگ کوکی که تو مدرسه با یه دانش آموز مغرور بحثش شده و برگشته خونه. ولی وقتی وارد کوچشون میشه میفهمه همون خونه خالی همسایه برای همین دانش آموز مغروره. یعنی کیم تهیونگ! چی میشه اگه این حس نفرت کم کم عوض بشه و به دید زدن پسر همسایه از پنجره تبدیل شه؟ ...