{های گایز حالتون چطوره؟!
من این پارت اسمات نوشتم برای داستان که به نظرم به وابستگی بیشتر عاطفی و احساسی نیاز داشت.
از من توقع اسمات خیس و ماورایی نداشته باشین، خیلی بهتره منطقی پیش بره و این تصمیم ما دو نفر (من و تانا) برای سبک این داستانه.
من از این به بعد که مسیر رابطههای شخصیتها عمیق تر میشه گذر های بیشتر به مسائل جنسیشون میزنم که درجای خودش تا حد امکانم علمی و فکته، ازتون میخوام به محبت بینشون وقتی که به هم لذت رو تقدیم میکنن توجه کنید و نه اتفاقی که صرفا رقم میخوره.
تغییر کاراکترا حین انجام رابطه و یکی شدنشون رو احساس کنید تا از زیبایی توصیف لطافت احساسشون کم نشه.
ممنونم که منتظر بودین من دیر به دیر نتم وصل میشه و به شدت مشکل دارم تو وصل شدن هی آپ کردنم عقب جلو میوفته، این بی نظمی دست ما نیست.
بوس به کله های کچلتون.
میخک و قلب رنگی یادتون نره.°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°
^ :آیا برای همبستری و تجربه کردن احساسِ پر عطش عشق مشتاق نیستی ناجیِ من؟!
+برای ملاقاتت در زیر نور ماه، سوار بر تیغهای تیز خواهم آمد.
آنطور بیچارهی شهوت و عشقِ روحم میشوی که هوا و عطر هیچ درخت و شکوفهی گیلاسی هواییات نمیکند!
هیکاروی کوچک من...
معشوقهی فریبندهی من! ^صداهای اطرافش مدام واضح و مبهم میشد.
میتونست جدیتِ لحن چانیول رو تشخیص بده، میتونست بفهمه که حالا در جای امنی خوابیده و میتونه نگران اومدن فرشتهی مرگ نباشه.به آرومی سرش رو تکون داد و پلکهاش لرزیدن، انگشتهاش خم و راست شدن و سایهای روی صورتش افتاد، جلوی نور گرفته شد و صدای زمزمهی چانیول اینبار مستقیم ییشینگ رو خطاب کرد...
+ییشینگ بیداری؟!
پلکهای سنگینش به آرومی از هم فاصله گرفتن و چهرهی آشنای مرد پیش چشمش کم کم رنگ گرفت و واضح شد.
_چاان..یول...
+بله ییشینگ منم، جات امنه اگه بخوای می تونی بیشتر بخوابی.
گردنش رو به دو طرف تکون داد و نگاهِ مریضش رو بهش دوخت.
_خوب..خوبم.
+دکتر و خبر میکنم.
دستش رو به سخت بلند کرد و آستین پیراهن مرد رو گرفت. چانیول وادار شد که کنار رفیقش بشینه و سکوت کنه.
_کیم ووبین؟
+دیشب اینجا بود، برگشت عمارتش.
_عاهه...احساس خستگی میکنم.
+طبیعیه! داروها خستت کردن.
/هیونگ؟
صدای فرد سومی توجهش رو جلب کرد، سمت دیگهی اتاق برگشت و ناخواسته با دیدن فردی که حاضر بود لبخند نرمی روی لبهاش رنگ گرفت.
YOU ARE READING
Hanafubuki_Secret
Romance◈𝑭𝒊𝒄𝒕𝒊𝒐𝒏 ➪ #Hanafubuki_Secret 𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆 ➪ Chanbaek 𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆 ➪ Romance, Daddykink, Mafia یاکوزای بزرگ ژاپن درست زمانی که قصد داره نوهعزیز و ناز پروردهٔ خودش رو برای حفاظت از یک راز فراری بده، توسط گروه دشمن کشته میشه! هیکارو جوان به دست...