^ :آیا برای همبستری و تجربه کردن احساسِ پر عطش عشق مشتاق نیستی ناجیِ من؟!
+برای ملاقاتت در زیر نور ماه، سوار بر تیغهای تیز خواهم آمد.
آنطور بیچارهی شهوت و عشقِ روحم میشوی که هوا و عطر هیچ درخت و شکوفهی گیلاسی هواییات نمیکند!
هیکاروی کوچک من...
معشوقهی فریبندهی من! ^°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°
نگاهش از آینه به پسرش پشت سرش گره خورد._چطور به نظر میرسم؟!
پسر لبخندی زد و نزدیکتر به مرد جوان ایستاد.
:مثل همیشه عالی! قطعا همه میفهمن که یه نسبتی با رئیس پارک دارین.
ابروش رو بالا انداخت و خندید.
_تو خیلی بهش میبالی! بگو ببینم از خودت چی داری که نشونم بدی؟
بکهیون فاصله گرفت و سمت تخت رفت، همونطور که با کراوات مشکی رنگ سمت لوهان برمیگشت حاضر جوابی کرد و گفت:
:من چانیول رو دارم! رییس پارک برای منه.
کراوات رو از دست پسر گرفت و سمت آینه برگشت.
انکار جواب بکهیون غیرممکن بود، اینکه چانیول تنها و فقط به اون یاکوزای ژاپنی تعلق داشت درست مثل حقیقت و روز برای همه روشن میشد.
نه حالا که حتی کسی از اهمیت اون پسر خبر نداشت بلکه با رسیدن روزِ انتخاب شده و اعلام برکناری چانیول فقط برای گذروندن باقی وقتش در کنار معشوقش که از قضا یه پسر جوون ژاپنیه!زمزمه کرد...
_درسته...
:میدونم!
_به رابطتون مغرور شدی بکهیون.
:هرکسی حتی با فکر داشتن چانیول میتونه از غرور پر بشه، من که در عوض خیال و رویا هرشب روی تختم دارمش باید بیشتر از بقیه فخرفروشی کنم.
کراوات رو صاف کرد و کتش رو پوشید.
صاف ایستاد و به پسر نگاه انداخت._حواست به چان هانا باشه.
:نمیذارم از دستم در بره!
_بیشتر از قبل مراقب خودت باش.
:نمیذارم اتفاقی برام بیوفته.
_میخوام همیشه همراه خانوادمون باشی.
: من تمام روح و وجودم و توی این خونه گرفتار کردم تا هرگز هوس رفتن نکنه.
_همهی ما بودنت رو دوست داریم،من از حرفات استفاده میکنم ، به چانیول گوش میدم وبعد از این کار به خودم و سهون فرصت میدم، فرصت اینکه پر از غرور بشم و به همه نشون بدم از پسش براومدم.
بکهیون مشتاقانه برق چشمهاش رو به رخ مرد کشید و گفت:
: قدرت در خون خاندانِ شماست، به همه این و نشون بده، با هرسختی و تنش کسی که دوستش داری رو شونه به شونت نشونشون بده!
YOU ARE READING
Hanafubuki_Secret
Romance◈𝑭𝒊𝒄𝒕𝒊𝒐𝒏 ➪ #Hanafubuki_Secret 𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆 ➪ Chanbaek 𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆 ➪ Romance, Daddykink, Mafia یاکوزای بزرگ ژاپن درست زمانی که قصد داره نوهعزیز و ناز پروردهٔ خودش رو برای حفاظت از یک راز فراری بده، توسط گروه دشمن کشته میشه! هیکارو جوان به دست...