خلاصه ای از فصل ۱
پادشاه نفس نفس میزد و به زمین چنگ مینداخت
تنش رو بالا پایین میبرد
کای با ترس سرشو نزدیک صورت پادشاه برد و به چشم هاش نگاه کرد ..
چشم هایی که کاملا سفید شده بود .. اما به یکباره دایره قهوه ای رنگش سرجاش برگشت و سر پادشاه بالا اومد و گرمایی به تن کای تزریق شد ..
*******
کای شوکه بود و فقط خیره به حرکات عصبانی و عجولانه پادشاه بود
همونجور ک روی زمین بود کیونگسو روبه روش ایستاد و مقابل چشم هاش شروع کرد به دراوردن لباسهاش .. عجولانه و حریص
کای میخواست، خیلی هم میخواست ولی چطور ممکن بود که این بچه اونو از پا در بیاره .. اون پسر بود!!!!
*******_کیونگ .. درد نداری؟ بیا ببرمت حموم!
کیونگ رنگ نگاهش تغییر کرد و چشم هاش باز هم رنگ سیاهی شب رو گرفت*********
با لحن عصبانی ای سر کای داد زد«به چه حقی به بدن من دست زدی .. به چه حقیییییی؟؟»
*******_همین حالا این قصرو ترک میکنی! میری از این سرزمینو هیچ وقت بر نمیگردی
******کای اول شوکه شد ولی بعد با اخم برگشت سمت در
_وسایلمو بذمیدارم
قبل طلوع افتاب از این قصر کوفتی میرم!
******کیونگ داد زد_همین حالاااااااااآااااااااا
..🦋🦋درازکشید روی زمین و به اسمون پر از ستاره خیره شد
به ماه طلایی پررنگسهون هم کنارش روی زمین درازکشید
_اینجا همیشه بمن ارامش میده
*****_میخوای دوباره لبامو تست کنی؟؟
*****لوهان سرش رو بالا بردو سهون بوسه هاش رو پایینتر برد و گردن لوهان رو مک زد .. بیخیال اون پوست شیرین نمیشد ، وقتی از گردنش فاصله گرفت لکه ارغوانی و زرشکی رنگی گردنش رو پوشونده بود
*****بیشتر وسوسه شد و دستش رو سمت سینه های لوهان برد و فاک
ب خودش اومد
با عصبانیت تو صورت لوهان داد زد
_تو پسری!! میفهمییییییییی این کار یعنی چی!!!
******میون حق حقش بلند داد زد_فاک یو سهوننننن ننننااااااا اااااااا.
هرگز نمیخواست که به اونجا برگرده
🦋🦋_توی اون اتاق چی دیدی؟
بک پوزخند زد_خودمو .. و بقیه هم خوابه هات!
****_میخوای بمیری؟؟ تو میتونی بهترین زندگی رو داشته باشی و داری ب بخت خودت لگد میرنی!
*****بک_چیه؟ دلت ورودی منو میخواد؟ اقای چانیول .. من نمیخام بمونم من بخت و اقبالی ک با زندانی و هرزه بودن باشه نمیخوام!
******
بک با عصبانیت به چشم های بسته ش خیره شد
YOU ARE READING
𝙱𝚘𝚘𝚔 𝚘𝚏 𝙴𝚕𝚎𝚖𝚎𝚗𝚝𝚜
Fantasyوقتی دنبال یک رویای به ظاهر طبیعی میری باید انتظار هرچیزی رو داشته باشی! شاید رفتن به زمانی که پادشاه ها قدرت ماوراءالطبیعه داشته باشن! .. شایدم خودشونـ .. وضعیت:🔄درحال آپ منظم شنبه یا یکشنبه ژانر:معمایی، عاشقانه، فانتزی، ان.سی🔞 Couple's : chanba...