🦋کتاب عناصر_14🦋

73 31 12
                                    

چان _اون اینجاست .. بین خدمه ها

کریس_میتونی بهمون نشونش بدی!

چان خندید_البته .. (به سمتش اشاره کرد) اونه اون دختر مو مشکی ک اونجا نشسته
.
.
.
چند ثانیه طول کشید ک کل زمین به لرزه در اومد ..
سنگ های اطراف بالا اومدن و پشت سر کیونگ قرار گرفتن

چشماش کاملا قهوه ای شده بود و موهاش تو هوا پخش شده بود

همه خدمه ها سمتش برگشتن و با دیدنش پناه گرفتن
اما برادر هاش شوکه بودن
..

چان با تعجب سنگ های ک سمتش پرت میشدن رو با اتش از بین میبرد و یا از وسط به دو نصف تقسیمشون میکرد

داد زد
_چه مرگتههههههههه

بعد از چند ثانیه کریس و سهون هم دست به کار شدن
سهون سعی کرد سنگهایی ک پشت سر کیونگ قرار گرفتن رو با باد دور بندازه و کریس ریشه درخت ها رو در اورد و دور کیونگ گره زد
و کیونگ رو اسیر بین ریشه ها کرد .. همچنان چشماش قهوه ای بود ..

کریس جلو رفت و دستش رو روی موهای کیونگ گذاشت و شصتش رو وسط پیشونیش قرار داد..

چشماش ابی شد و وردی زیر لب خوند و به ارومی چشمای کیونگسو یه رنگ عادیش برگشت

و شروع کرد به ورجه وورجه ک از بین ریشه درختا بیاد کنار
وقتی دید کسی کاری نمیکنه داد زد

_تا وقتی بهتون اسیب نزدم منو رها کنیددد

چان سمتش اومد_ معلومه چه مرگتهه؟؟!!!

سهون ک داشت به خدمه هاش و کریس کمک میکرد با صدای داد اون دوتا برادر  عصبیش سمتشون رفت و گفت

_دوتا تون دوتا پادشاه احمقید ک نمیتونید مث ادم مرض تونو بهم بگید!!

کیونگ زیر لب چان رو مخاطب قرار داد و غرید
_توووو میدونستیییییی!!!!

چان ک چیزی متوجه نشده بود سوال کرد
_چی رو!؟

کیونگ با صدای بلند فریاد کشید چ زمین به لرزه درومد
ولی با شنیدن صدای نازک دختری ک اومد سر هر چهار نفر سمتش برگشت
_کیونگسوووو ..

همون صدایی ک دل کیونگ رو همین حالا هم به لرزه در می اورد
_اون .. اون منو مجبور کرد

چان شوکه به قطره اشک هایی ک پشت سرهم صورتشو خیس میکرد خیره شد و فقط تونست شوکه با پوزخندی واژه «من.. من... چی» رو زیر لب بگه

دختر پشت سر کیونگ دویید
_ کمکم کن .. اون  ..اون ...

سهون انگشتاشو حرکت داد و دختر رو کمی اونور تر. هول داد و دورش گردبادی به وحود آورد تا مانع حرف و حرکت کردنش بشه

کیونگسو با چشمای سیاهش  رو کرد سمت چان و و دست هاشو روبه روش باز کرد و خاک زیر پای چان رو بالا کشید ولی چان با ارامش خاک هاروبا اتش ذوب کرد
و با صدای بلند غرید

𝙱𝚘𝚘𝚔 𝚘𝚏 𝙴𝚕𝚎𝚖𝚎𝚗𝚝𝚜Where stories live. Discover now