بعد از گذشت چند ساعت از خواب بیدار شد
کسی توی اتاقش نبود
میخواست از اینجا بره! هرجور که شده ، ولی بره واز اون مکان کوفتی که مثل جهنم بود فرار کنه!سعی کرد بشینه اما کمرش و پایین تنه ش تیر میکشید
از شدت درد قطره اشکی از گوشه چشمش پایین ریختاما هرجور که شده بلند شد و از تخت پایین رفت .. دستش رو به کمرش گرفت و از اتاق بیرون اومد ..
تهیونگ که دم در ایستاده بود سمتش رفت اما با دست بک که بالا اومده بود ایستاد و پشت سرش راه افتادبک_فقط اتاق کوفتی پادشاه تو بهم نشون بده
_اما بکهیون تو بدنت خیلی ضعیف شده
بک_خب دسته گل پادشاهته! نگو ک بهش افتخار نمیکنی!چیزی نگفت ولی سمت اتاق پادشاه هدایتش کرد!
با رسیدن به پشت در، تهیونگ خواست در بزنه ولی بک جلو رفت و در رو باز کرد
_نکنه منتظری با این کاری که کرده ازش اجازه هم بگیرمداخل رفتن
داخل اتاق خواب پادشاه اتش!!و پادشاهی که روی یک صندلی نشسته بود و به مذاب هایی که از چهار جهت دور تختش بودن رو نکاه میکرد!
_میخام برم! قرار داد بسته شده بقول خودت
چانیول پوزخند زد: فلا در حالی نیستی ک بذارم بری
بک عصبی شد و سمتش رفت و روبه روی صندلیش ایستاد_من باید برم! تو چه پادشاهی هستی که حتی سر حرف خودت نیستی!!! باعث سر افکندگی هستی فقط!
چان با عصبانیت ایستاد
_خیلی دوست داری بری؟!بک به چشم هاش نکاه کرد_اره دوست دارم .. راضی شدی!! میخوام از این جهنم کوفتی برم بیرون! هرجا برم مطمعنا از اینجا بهتره
چان تا ابرو بالا انداخت_میدونی چیه؟ بدنت بهم لذت میده! بخواطر نیازای من باید بمونی
بک که حسابی کفری شده بودداد زد_ توی عوضی مگه ی سوراخ نمیخای ک توش بکوبی؟. اون تهیونگ لعنتی اینحاست تا میتونی و جون داری بکوب توش تا بمیری!
بدنش میلرزید و حسابی ضعیف شده بود
پوزخند چندش چانو دید_ اون برام اندازه تو جذاب نیست!بدنش لرزید و پاهاش شل شد و چشماش سیاهی رفت
داشت میفتاد که چان روی زمین و هوا گرفتشچان ادامه داد_من بدنتو میخوام و نمیذارم ازم دور شی!!
بک پوزخند زد_من میرم چانیول .. چ تو بخوای و چه نخوای! پس بهتره خودت من رو بدرقه کنی
سعی کرد بایسته و دست چان رو محکم پرت کرد!
_ اینو بدون که حتی لحظه مرگم محتاج تو نیستم! حالم ازت بهم میخوری تو فقط باعث میشی ک من حالم بهم بخوره که اولین بارم رو به چه ادم عوضی ای دادم میفهمییییییی
DU LIEST GERADE
𝙱𝚘𝚘𝚔 𝚘𝚏 𝙴𝚕𝚎𝚖𝚎𝚗𝚝𝚜
Fantasyوقتی دنبال یک رویای به ظاهر طبیعی میری باید انتظار هرچیزی رو داشته باشی! شاید رفتن به زمانی که پادشاه ها قدرت ماوراءالطبیعه داشته باشن! .. شایدم خودشونـ .. وضعیت:🔄درحال آپ منظم شنبه یا یکشنبه ژانر:معمایی، عاشقانه، فانتزی، ان.سی🔞 Couple's : chanba...