صبح روز بعد جان که زود از خواب بیدار شده بود به سانی تو آماده کردن صبحانه کمک کرد. قرار بود بچه ها از فردا دوباره به مدرسه برن و هنوز امروز رو میتونستن تو آرامش بگذرونن.
جان هم از امروز قرار بود دوباره برگرده سر کارش و سانی براش نهارش رو آماده کرد. به محض اینکه به بیمارستان رسید اینقدر سرش شلوغ شد که کلا فراموش کرد که میخواسته با دوستش دکتر لی ییشینگ که بهترین روانشناس کودک بیمارستانشونه در مورد جیهیون صحبت کنه اما بعد از نهار که داشت دوباره به طرف اتاقش میرفت دکتر لی رو دید که همون لحظه پاش پیچ خورد و با صورت روی زمین افتاد.
جان به سرعت به طرفش رفت و کمکش کرد بلند بشه و گفت "خدای من! حالت خوبه؟"
دکتر لی ییشینگ با کمک جان بلند شد و بعد از اینکه نگاهی به خودش انداخت با خنده گفت "به نظر میاد که حالم خوبه!"
جان سرش رو تکون داد و با خنده گفت "تو واقعا خیلی حواس پرتی!"
ییشینگ با خجالت دستش رو پشت گردنش کشید. با اینکه اون پسر یکم بی حواس بود اما جان خوب میدونست که اون یکی از بهترین پزشک های کیلینیکشونه و واقعا تو کارش عالیه. جان بازوش رو گرفت و گفت: "راستی الان وقتت آزاده؟ من باید راجع به یه مساله ای باهات صحبت کنم"
لی سرش رو به نشونه موافقت تکون داد و جان رو به دفترش راهنمایی کرد. وقتی هردوشون تو دفتر لی نشستن جان گفت: "خوب فکر کنم بهتر باشه از اول همه چی رو برات تعریف کنم"
جان همه چیز رو از تصادف دوستاش تا مساله حضانت بچه ها و مشکلات و کابوس های جیهیون براش تعریف کرد و لی هم به دقت به همه چی گوش کرد و هر جا سوالی داشت می پرسید. جان وقتی حرف هاش تموم شد گفت: "خوب نظرت چیه؟ پرونده اش رو قبول میکنی؟"
لی با لبخند گفت: "وقتی تو ازم میخوای معلومه که قبول میکنم گه ...این بچه حتما باید چک بشه اگه نه ممکنه بعدا در آینده مشکلات بزرگتری پیدا کنه"
_"دقیقا" صدای زنگ گوشیش بلند شد و جان نتونست بقیه حرفش رو بزنه. گوشیش رو از جیبش بیرون آورد و با دیدن شماره ییبو از لی عذرخواهی کرد و از اتاقش بیرون رفت و تماس رو وصل کرد: "سلام"
-"سلام...اممم... من آدرس کمپانی رو الان برات فرستادم. میتونی ساعت شش اونجا باشی؟ اگر تا نیم ساعت هم دیر کنی اشکالی نداره میتونیم خبرنگارا رو نگه داریم"
جان به ساعتش نگاهی انداخت و گفت: "همه سعیم رو میکنم که به موقع برسم"
-"امممم...میگم من میتونم بیام دنبالت اگه بخوای"
-"نه...ممنون...مجبور نیستی که..."
YOU ARE READING
Costudy Conundrum
Romanceمعضل حضانت Genre: Romance, Fluf, Comedy, Angst, Smut Couple: Yizhan Type: Yibo Top Translator: 7yearswithkyungsoo Editor: Suzilv Cover: Suzilv