Part 22

516 106 14
                                    


ییبو آروم گفت:"ازدواج؟"

هیمچان سرش رو تکون داد و گفت:"به جنبه مثبتش نگاه کنین. اگه شما دوتا به صورت قانونی با هم باشین یعنی همسر هم باشین راحت تر میتونین سرپرستی بچه ها رو بگیرین و اون فامیل عوضیشون رو از بچه ها دور نگه دارین و این باید برای شما تو اولویت باشه. یادتون باشه، اون به هر حال فامیلشونه و یه سری حق و حقوقی داره و میتونه از اونا استفاده کنه برای برنده شدن تو دادگاه"

سونگهیون اضافه کرد:"بنابراین اگه شما با هم ازدواج کنین میتونین هردو سرپرست بچه ها باشین و اجازه ندین اون آدم حتی به بچه ها نزدیک بشه. با توجه به اینکه گزارش های خانوم پارک از بازدیدهاش از شما و بچه ها خیلی مثبته و شما هردو شهروندهای نمونه ای هستین و هیچ سابقه ای ندارین خیلی راحت میتونین برنده بشین. اما اگه به صورت جداگانه برای پذیرفتن سرپرستی اقدام کنین دادگاه یه سری فاکتورهای دیگه رو هم در نظر میگیره"

جوهیون گفت:"و اولیش اینه که ییبو یه بازیگره! و با اینکه شغل آبرومندیه اما به هر حال حواشی و فضای منفی زیادی اطرافش هست. در مقابل دکتر بودن جان امتیاز مثبت براش حساب میشه در نتیجه اگه شما روبروی هم قرار بگیرین به احتمال خیلی زیاد دادگاه سرپرستی رو به جان میده اما اگه شما با هم ازدواج کنین خیلی راحت میتونین هردوتون با بچه ها باشین"

جان خیلی سریع از جاش بلند شد و با صدای لرزونی گفت:"م... من باید در این مورد فکر کنم... متاسفم" و به سرعت از اتاق بیرون رفت.

ییبو رفتنش رو نگاه کرد ، آهی کشید و با کلافگی گفت:"شماها نمیدونین الان از ما چی خواستین!"

جوهیون با لحنی جدی گفت:"مگه شما هردوتون عاشق بچه ها نیستین؟ با توجه به برخورد دیشبتون من فکر کردم که هیچ کدوم دلتون نمیخواد از بچه ها جدا بشین؟"

ییبو سعی کرد جلوی بالا رفتن صداش رو بگیره "آره درسته! نه من نه جان نمیخوایم از بچه ها جدا بشیم!"

"ییبو خوب پس به نظرت پیشنهاد ما بهترین راه نیست؟"

ییبو دیگه نتونست خودش رو کنترل کنه و با صدای بلندی گفت:"درسته جوهیون گه!! این بهترین راه بود... البته اگه جان از من متنفر نبود!!!" و بعد با قدم های بلندی از اتاق بیرون رفت.

هر سه تا وکیل با تعجب به جای خالی اون دو نفر خیره بودن. هیمچان برگه یکی از گزارش های خانم پارک رو برداشت و بعد از خوندنش گفت:"این تو ننوشته که این دو نفر خیلی با هم رابطه خوبی دارن و با هم هماهنگن؟"

سونگهیون سرش رو تکون داد و گفت "آره الان کاملا مشخص بود!"

*****

Costudy ConundrumWhere stories live. Discover now