لای پلکای دختر اروم باز شد و به پسری که بهش خیره بود نگاه کرد
در کثری از ثانیه ویندوزش بالا اومد و سریع نشست که باعث تیر کشیدن زیر دلش شد و صورتش از درد جمع شد
پسر اروم شونه های دختر رو گرفت
+ اروم، درد داری؟
دختر ملافه دور بدنش پیچید و معذب گفت
- یکم
و بعد به دور و بر نگاه کرد ، دقیقا هر جایی به غیر از پسر
وقتی حواس کریس به خودش جمع شد، متوجه شد که ملافه از روی پاهای کنار رفته
لبش رو گاز گرفت و از روی تخت بلند شد و شلوارش رو پوشید
وقتی به سمت دختر برگشت متوجه لکه قرمز روی تخت شد
+ فکر... نمیکردم بار اولت باشه
نگاه تیز دختر نصیبش شد
- من فقط 18 سالمه ها
« فاک پسر اخه این چه سوالیه که میپرسی »
خیلی اروم زمزمه کرد
+ ببخشید باید اروم تر رفتار میکردم
- فکر نمیکنی اصلا قرار نبود اون کارو بکنی؟
سرش رو پایین انداخت و لبش رو بیشتر گزید
+ معذرت میخوام دست خودم نبود، نفهمیدم چیشد
دختر پوزخندی زد و زیر لب « عوضی » گفت
+ میخوایی کمکت کنم بری حموم و...
- میشه فقط بری
+ میخوام اگه درد داری...
- درد ندارم، گورتو گم کن
بی توجه به حرف دختر وارد حموم شد ، اب گرم رو باز کرد و از حموم خارج شد
سهوا کلافه گفت
- چیکار میکنی؟
+ بلند شو راه برو وقتی مطمئن شدم حالت خوبه دیگه میرم
دختر چشاشو بست و نفس عمیقی کشید، میدونست اگه اینکارو نکنه این یارو ولش نمیکنه، پس ملافه رو دور بدنش محکم تر کرد و از تخت پایین اومد، وقتی که روی پاهاش ایستاد اروم گوشه لبشو گاز گرفت و اروم شروع به راه رفتن کرد
تا اینکه اشتباهی پاشو روی ملافه بلند گذاشت و تقریبا داشت با زمین برخورد میکرد که پسر گرفتش
+ دیدی خوب نیستی
یکی از دستاش دور کمر دختر بود پس اون یکی دستش رو زیر زانوش انداخت و بلندش کرد
وارد حموم شد و روبه روی وان ایستاد
+ ملافه رو بردارم؟
- نه
اروم دختر رو گذاشت داخل وان
از برخورد اب وان با بدنش چشاشو بست
VOCÊ ESTÁ LENDO
I DON'T WANNA LOSE
Fanficهمه فیک هایی که خوندم در مورد خود چانبک بود پس با خودم فکر کردم باحال میشه اگه این یکی در مورد بچه هاشون باشه وضعیت : فصل اول کامل شده 🍷 منتظر فصل دوم باشید. بهش سر بزن :)