ᬊ᭄14⇝A body he never wanted

922 267 40
                                    

جسمی که هرگز نخواست

🎼~Memoir #2 [06. 12.09]

هوای نسبتا سردِ اتاق، پوستش رو می‌گزید، اما پسرک همچنان برهنه مقابل آینه ایستاده بود و با دقت و حسرت به انعکاس خودش نگاه میکرد.

انگشت هاش، مثل مار روی شانه های استخوانی‌ش خزید و از روی سینه تختش گذشت و سمت شکمش رفت.

با سر انگشتش شکمش رو فتح کرد و راهِ لگن‌ش رو در پیش گرفت.

با رسیدن به عضوش، مکثی کرد و آسمان مردمک هاش با ابر های غم و تنفر تاریک شد.

با دستش، عضوش رو بین پاهاش هل داد و سعی کرد مخفیش کنه. حال بار دیگه به بدنش نگاه کرد.
دیگه اثری از عضوش نبود و اون میتونست بهتر با بدنش ارتباط برقرار کنه.

از نظرش با نبود اون عضو، بدنش بیشتر شبیه یک زن شده بود.

لبخندی غمگین از درون آینه به خودش تحویل داد و به بدنش تاب داد و حالتی به خودش گرفت.
با دقت به پیچ و خمِ اندامش چشم دوخت تا به خوبی در ذهنش حک کنه.

قصد داشت بدنِ رویاییش رو روی بوم به نمایش در بیاره....

🌼🌼🌼🌼🌼🌼

بلو رایتر💙🦋
میدونم کوتاهه....پس دو پارت دیگه داریم:>

خودتون یه جوری کامنت هاش رو 30 تا کنید دیگه...

هوهو👇⭐

Who is she? [Yoonmin]~|completed Donde viven las historias. Descúbrelo ahora