پارت یازدهم : اینجا چیکار میکنی؟

170 43 64
                                    

حالش اصلا خوب نبود. مریضیش، اتفاق تو راه پله با جین، پس زده شدنش و بدتر از همه این بود که جین هیونگ سنگدلش تصمیم گرفته بود کلا به روی خودش نیاره چیزی شده و داشت خیلی عادی با مدلا مصاحبه می‌کرد. حتی دو سه بارم مچ تهیونگو وقتی خیره بهش نگاه میکرد گرفته بود اما دریغ از حتی دزدیدن نگاه. یعنی انقد براش بی معنی و بی اهمیت بود؟ یعنی هیچ حسی بهش نداده بود؟
حالا نه اینکه تهیونگ انتظار داشته باشه جین سریع بپذیره و باهاش کیس فرانسوی بره ولی دیگه لااقل انتظار یه عکس العمل ساده رو داشت. اون دیگه انقد داشت عادی برخورد میکرد که تهیونگ حتی به خودش شک کرد نکنه تب بالاش باعث شده توهم بزنه و هیچ بوسه ای در کار نبوده. سردرگم شده بود الان باید چیکار میکرد؟ میرفت و با جین درباره این موضوع حرف میزد؟ پس غرورش چی میشد؟ اگر اون میگفت چیز خاصی نبوده چی؟ اگر اصلا از دخترا خوشش بیاد چی؟ وای اگر اشتباه کرده باشه؟ ولی آخه با وجود همه دخترایی که همیشه براش غش و ضعف میرفتن هیچوقت حتی به یکیشون توجه نشون نداده و از رفتارای لوس شونم متنفرم بود. اون پسر کراشش بجای آنجلینا جولی ،برد پیت بود جین برای فاکر بودن بیشتر از حد ظریف و دلبر بود. حتی الان براش گی بودن و نبودن جین تو اولویت نبود و مدام تو ذهنش تکرار میشد اگر از دستش بدم چی؟
اگر این بوسه باعث بشه دیدش بهم عوض بشه و حتی دیگه نذاره بغلش کنم چی؟
آره؛ میشد بگی تهیونگ حالش واقعا خوب نبود.

جین گرچه خودشو سرگرم صحبت با مدلا نشون میداد ولی هر چند دقیقه به پنهانی ترین شکل ممکن زیرچشمی تهیونگو چک میکرد. خیلی تو خودش رفته بود و احتمالا بخاطر عصبانیت صورتش اینقدر سرخ شده بود. از کاری که کرده بود عذاب وجدان داشت لابد برخوردش انقد بد بود که الان اون پیش خودش فکر میکنه جین خیلی بی احساس و بی شعوره و به کل ازش ناامید میشه. ولی آخه محض رضای خدا وقتی لبای داغ و شیرینشو یهو بی مقدمه رو لباش گذاشته بود باید چیکار میکرد؟ اگر ادامه ش میداد و این فقط یه شوخی احمقانه بود چی؟ یا اگر اینجوری بنظر میرسید که بی جنبه و ساده س یا اگر تهیونگ فکر میکرد تمام مدت منتظر این لحظه بوده چی؟ اصن همون بهتر که تمومش کردم. اما...اما این...این چه حس کوفتیه که دارم. دلم میخواد از دلش در بیارم نمیخوام ناراحت باشه صورت گرفته ش قلبمو به درد میاره و اگر میخواست با خودش روراست تر باشه باید اعتراف میکرد میخواد دوباره تجربه ش کنه.
"اوه اوه داره میاد سمتم. حالا چیکار کنم؟ اگر درباره بوسه مون حرف بزنه چی بگم؟ بوسه مون؟ زیادی کلمه شیرینی نیست؟ هی کیم سوکجین جمع کن خودتو؛ خجالت نکش یهو بهش بگو خوشم اومده بیا دوباره منو ببوس. وای داره نزدیک میشه. سنگین باش اخم کن طلبکار باش اره اصن به چه حقی منو بی اجازه بو...چرا این افتاد؟ ای واااای افتاااااد! "

+تهیوووونگ...چشماش بسته س...چرا چشماش بسته س؟ تهیونگ، عزیزممممم؟ چت شده؟ صدای منو میشنوی؟ چرا وایسادین منو نگا میکنین یکی زنگ بزنه اورژانس.

Thin line Where stories live. Discover now